آن قدر پافشاری در دشمن کردن این دو قشر، برای چه بود؟ آن قدر تبلیغات سوء از همه اطراف نسبت به این طبقه مظلوم علما و از آن طرف در آنجا، آن همه تبلیغات برای دانشگاهی و دانشگاه و اینها چه بود؟ برای چه این طور بود؟ آن برای این بود که، میترسیدند که اگر اینها به هم نزدیک بشوند و تفاهم کنند و بفهمند که اسلام چه چیز است، اگر بروند این آقایان اساتید دانشگاه در حوزههای علمی و پیش اساتید ببینند که اسلام چیست وحشت نمیکنند آن وقت. آن وقت میفهمند که ما چقدر مصیبت کشیدیم در این دورانها و خصوصاً این پنجاه سال. برای اینکه ما با برادرهای خودمان دشمن بودیم. هر کدام دیگری را تضعیف میکردیم. شما توجه داشته باشید به این معنا که باید این پیوند بین دانشگاه و فیضیه برقرار باشد. بین حوزههای علمیه قدیمی و حوزههای علمی جدید باید پیوند باشد تا بتوانید شما کشور خودتان را حفظ کنید. کشور شما اگر چنانچه، شما دو قشر، قشر دانشگاهی، جوانهای دانشگاه، اساتید دانشگاه، معلمهای دبیرستان و دبستان و امثال ذلک، کوشش کنند به اینکه بچهها را با حوزههای علمی آشنا کنند، علمای آنجا هم کوشش کنند که اهل علم آنجا و جوانهای تحصیلکرده و محصل آنجا را با دانشگاه نزدیک کنند، هماهنگ کنند، اگر این دو قشر هماهنگ بشود و اگر صالح بشود این دو قشر دانشمند، کشور ما هیچ نقصی دیگر نمیتواند پیدا بکند.