ما از روز اوّلی که به ما هجوم شده است و ما به دفاع برخاستهایم، یک افرادی در مملکت ما زمامدار بودند که اینها همه صلح را میخواستند، لکن نه صلح صدامی را صلح انسانی را، صلح الهی را. اینها میخواستند که وقتی که با یک کشوری صلح کنند، همان طوری که با اهالی آن کشور اینها برادر هستند با آن دولت و آن کشور هم برادر باشند. لکن با کی ما برادر باشیم؟ با کسی که آن هم در هجومش و آن همه جنایاتش میگوید من صلح طلبم؟! در مصاحبهای که اخیراً کرده است- حرفهای اخیر این خیلی تماشایی است- مصاحبهای که همین اخیر، شاید امروز به من رسید، یکی از حرفهایش این است که ما از اسلام و دین و دنیای اسلامی دریافتی کردیم که دیگران نکردند؛ دریافت ما این است که باید تجاوز نکنیم به کشور دیگر! شما ببینید چه قدرتی لازم است و چه قلبی باید در باطن یک همچو آدم باشد که جرات کند یک همچو حرفی را بزند پیش اشخاصی که همه میدانند دروغ میگوید؟!