مطلب مرتبط

سخنرانى در جمع گروهى از روشندلان (بصيرت قلبى- پاسخ به اتهامات ناروا)نفی کانالیزه شدن رهبری انقلاب‌اطلاع از اخبار و مشکلات کشور
شناسه مطلب صحیفه
نمایش نسخه چاپی

سخنرانی در جمع گروهی از روشندلان (بصیرت قلبی- پاسخ به اتهامات ناروا)

قم
بصیرت قلبی انسان- پاسخی به اتهامات ناروا
روشندلان‌
جلد ۱۰ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۳۰۲ تا صفحه ۳۰۵

بسم الله الرحمن الرحیم‌

انسانیت در گرو بصیرت قلبی‌

من از شما روشندلان تشکر می‌کنم که تشریف آوردید از نزدیک شما را ببینم. و من روی اسلامیِ نورانیِ شما را می‌بینم. و به شما مژده می‌دهم که خدای تبارک و تعالی یار شماست، یار همه است. و از خدای تبارک و تعالی توفیق و سعادت شما را خواستارم. و این معنا را باید بدانید که انسان به روحْ انسان است. انسان به بصیرت، بصیرت قلبی، انسان است. این آلات ظاهری آلاتی است که وسیله است، و اینها از بین رفتنی است، آنکه باقی می‌ماند روح انسان است. و آنچه در انسان سعادت را ایجاد می‌کند، بصیرت انسان است. و من امیدوارم که شماها بصیرت به طور کامل داشته باشید؛ و خدای تبارک و تعالی به شما توفیق و سعادت عنایت کند.

نفی کانالیزه شدن رهبری انقلاب‌

و چیزی که می‌خواهم به شما آقایان عرض بکنم این است که ما امروز مبتلا هستیم به یک شایعه‌هایی که روی آن شایعه‌ها می‌خواهند این نهضت را نگذارند تحقق پیدا کند. یکی از شایعه‌ها، که شایعه‌سازان نشرش می‌دهند و گاهی برای ما می‌نویسند، گاهی در نطقهای اشخاص دیده می‌شود- حتی شنیدم که دیشب هم در مسجد امام «1» یک آقایی همین معنا را گفته است- این است که فلانی اصلًا دست به او نمی‌رسد؛ هیچ کس نمی‌تواند با او ملاقات کند؛ فقط چند تا اهل علم، چند تا معمَّم. همین یک کانال است، و آن کانال معمّمین، مردم دیگر اصلًا ملاقات با ایشان نمی‌کنند. شما الآن آقایانی هستید که روشندل هستید و آمدید اینجا و از نزدیک دارید مرا می‌بینید. و هر روز قریب چند صد نفر در اینجا می‌آیند. و بسیاریشان می‌آیند در این منزل، در این اتاق، به اندازه‌ای که گنجایش دارد اینجا، از اشخاص مختلف. این طور نیست که اینها می‌گویند، مغرضین می‌گویند، که یک کانال فقط فلانی دارد. من هیچ کانال خاصی ندارم. من هیچ اصحابی ندارم. من با همه مردم، با همه قشرها ملاقات می‌کنم. مطالب همه را می‌شنوم. کاغذها به من می‌رسد. و همه اخبار که در ایران واقع می‌شود آنهایی که مهم است و باید به ما برسد می‌رسد. من هم گوش می‌کنم رادیو را در وقتی که اخبار را پخش می‌کند؛ و هم نگاه می‌کنم تلویزیون را؛ هم تمام، یعنی اکثر مطبوعات اینجا- آنهایی که مورد اهمیت است- می‌آیند؛ و هم خلاصه اینها برای من نوشته می‌شود می‌آید؛ و هم اخبار همه جا به وسیله وزیر ارشاد برای من می‌آید؛ و هم اخبار مملکت به وسیله ژاندارمری کل و رئیس ارتش، و عرض می‌کنم که جاهای دیگر، شهربانی، برای من می‌آید. من بی‌خبر نیستم از اوضاع مملکت. اینها یک دسته مُغْرِض هستند که خیال می‌کنند مرا توی چیزی- جعبه‌ای گذاشته‌اند، درِ آن را قفل کرده‌اند، درِ آن را هم یکی دو تا معمَّم باز می‌کنند و مرا می‌بینند، و دیگر مردم دیگر نمی‌بینند! شما الآن می‌بینید و می‌شنوید که بیرون این خانه چه اشخاص و چه جمعیتی هستند ... چه اشخاصی هستند؛ چه جمعیتهائی هستند؛ که من باید گاهی در این اتاق، گاهی در بیرون [باشم‌] بله، اگر توقع این است که من با یکی یکی افرادی که روزی چند هزار نفر در اینجا مجتمع می‌شوند، من به یکی یکی وقتِ خاصی بدهم، خلوت بدهم، من وقت خلوت ندارم که بدهم. همیشه از صبح که من پا می‌شوم تا ظهر، جمعیتهای متعدد می‌آیند، عده کثیری هم در این اتاق می‌آیند، با من ملاقات می‌کنند. حتی منتشر کردند که این کسی که گفتند دیشب در مسجد امام صحبت کرده است که آقای نجفی «2» هم حتی آمدند منزل، ایشان راهشان ندادند. آقای نجفی دیشب‌ پیش من بودند. کی راهشان نداده است؟ مگر آقای نجفی را می‌شود کسی راه ندهد؟ دیشب آقای نجفی قریب سه رُبْع ساعت، یک ساعت، اینجا من خدمتشان بودم.

نصیحت به شایعه‌سازان‌

من نصیحت می‌کنم به این آقایان، من عرض می‌کنم به این آقایان که یا تحت تاثیر اشخاص و گفته‌های اشخاص واقع نشوند؛ یا اعمال غرض نکنند. بعضی از اشخاص غرضمندند؛ لکن بعضیها این طور نیست؛ فقط کنار نشسته‌اند، هر کس هر چه می‌گوید باورشان می‌آید، و آن وقت هم منتشر می‌کنند. خوب، این خلاف انسانیت است، خلاف اسلامیت است که انسان هر چه شنید فوراً پخشش کند در همه جا که با فلانی هیچ کس ملاقات نمی‌کند. آقای نجفی هم رفتند آنجا راهش نداده‌اند! خوب، این اهانت به یک مسلمانی است مثل آقای نجفی؛ به یک عالمی است که شما بگویید که راهش نداده‌اند آنجا. این چه حرف نامربوطی است که گفته شده است.

اطلاع از اخبار و مشکلات کشور

من از کسانی که با من ملاقات دارند، می‌بینند من را، و هر روز دارند می‌آیند می‌بینند، خواهش می‌کنم که اینها را بگویند به مردم که ما درِ خانه‌مان باز است. من از بس که ملاقات می‌کنند خسته می‌شوم. خوب، من یک پیرمرد هشتاد ساله هستم، ضعف دارم؛ مع ذلک خوب، وقت دارم برای مردم، و مردم با من ملاقات می‌کنند، اخبار مردم به من می‌رسد. احتیاجات مردم به من می‌رسد. لکن البته مشکلاتشان زیاد است. مشکلات همه زیاد است. و برای رفع اشکالات یک اشخاصی هستند که آنها مشغول‌اند و قشرهایی هستند که مشغول رفع اشکالات هستند، و دولت هم مشغول است، لکن کار زیاد است، اشکالات زیاد است. و خوب است که آقایانی که یک قدری توجه دارند، گویندگان و آنهایی که حرفشان در رادیوها پخش می‌شود، یک قدری ملاحظه کنند؛ خلاف واقع نگویند؛ یا باور نکنند خلاف واقعها را که فلانی یک کانال دارد. «ای امام، حرفهای مردم را گوش بکن»! آقا، حرفهای مردم پیش من است. شما هر حرفی را که می‌خواهید بپرسید که من از مملکت اطلاع دارم، همه جهات را. گزارشهای کردستان هر روز برای من می‌آید. شما چه حرفهای نامربوطی است که می‌زنید و چه تبلیغات سوئی که می‌کنید و غرضمندانه فریاد می‌زنید.
خداوند همه‌تان را ان شاء الله اصلاح کند. و خداوند ان شاء الله این نهضت را به پیروزی برساند «3»؛ و اشخاصی که غرضمند هستند هدایتشان کند. خدای تبارک و تعالی و مسلمین را نصرت و اسلام را قوّت بدهد.

«۱»- مسجد امام حسن عسکری( ع) در شهر قم، که از مساجد قدیمی و بسیار معتبر آن شهر است.«۲»- آقای سید شهاب الدین مرعشی نجفی، از مراجع تقلید.«۳»- یکی از روشندلان در پایان سخنان امام عرض کرد که دختر فلج وی از او خواهش کرده که معظمٌ له در حق وی دعا فرمایند. امام دختر وی را دعا کردند.


امام خمینی (ره)؛ 30 مهر 1358

صوت مطلب

کیفیت متوسطحجم 5/18 مگابایتبیشتر

جمله طلایی

فراز طلایی

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: