ما امروز مبتلا هستیم به یک شایعههایی که روی آن شایعهها میخواهند این نهضت را نگذارند تحقق پیدا کند. یکی از شایعهها، که شایعهسازان نشرش میدهند و گاهی برای ما مینویسند، گاهی در نطقهای اشخاص دیده میشود- حتی شنیدم که دیشب هم در مسجد امام یک آقایی همین معنا را گفته است- این است که فلانی اصلًا دست به او نمیرسد؛ هیچ کس نمیتواند با او ملاقات کند؛ فقط چند تا اهل علم، چند تا معمَّم. همین یک کانال است، و آن کانال معمّمین، مردم دیگر اصلًا ملاقات با ایشان نمیکنند. شما الآن آقایانی هستید که روشندل هستید و آمدید اینجا و از نزدیک دارید مرا میبینید. و هر روز قریب چند صد نفر در اینجا میآیند. و بسیاریشان میآیند در این منزل، در این اتاق، به اندازهای که گنجایش دارد اینجا، از اشخاص مختلف. این طور نیست که اینها میگویند، مغرضین میگویند، که یک کانال فقط فلانی دارد. من هیچ کانال خاصی ندارم. من هیچ اصحابی ندارم. من با همه مردم، با همه قشرها ملاقات میکنم. مطالب همه را میشنوم. کاغذها به من میرسد. و همه اخبار که در ایران واقع میشود آنهایی که مهم است و باید به ما برسد میرسد. من هم گوش میکنم رادیو را در وقتی که اخبار را پخش میکند؛ و هم نگاه میکنم تلویزیون را؛ هم تمام، یعنی اکثر مطبوعات اینجا- آنهایی که مورد اهمیت است- میآیند؛ و هم خلاصه اینها برای من نوشته میشود میآید؛ و هم اخبار همه جا به وسیله وزیر ارشاد برای من میآید؛ و هم اخبار مملکت به وسیله ژاندارمری کل و رئیس ارتش، و عرض میکنم که جاهای دیگر، شهربانی، برای من میآید. من بیخبر نیستم از اوضاع مملکت. اینها یک دسته مُغْرِض هستند که خیال میکنند مرا توی چیزی- جعبهای گذاشتهاند، درِ آن را قفل کردهاند، درِ آن را هم یکی دو تا معمَّم باز میکنند و مرا میبینند، و دیگر مردم دیگر نمیبینند! شما الآن میبینید و میشنوید که بیرون این خانه چه اشخاص و چه جمعیتی هستند ... چه اشخاصی هستند؛ چه جمعیتهائی هستند؛ که من باید گاهی در این اتاق، گاهی در بیرون [باشم] بله، اگر توقع این است که من با یکی یکی افرادی که روزی چند هزار نفر در اینجا مجتمع میشوند، من به یکی یکی وقتِ خاصی بدهم، خلوت بدهم، من وقت خلوت ندارم که بدهم. همیشه از صبح که من پا میشوم تا ظهر، جمعیتهای متعدد میآیند، عده کثیری هم در این اتاق میآیند، با من ملاقات میکنند.