من از کسانی که با من ملاقات دارند، میبینند من را، و هر روز دارند میآیند میبینند، خواهش میکنم که اینها را بگویند به مردم که ما درِ خانهمان باز است. من از بس که ملاقات میکنند خسته میشوم. خوب، من یک پیرمرد هشتاد ساله هستم، ضعف دارم؛ مع ذلک خوب، وقت دارم برای مردم، و مردم با من ملاقات میکنند، اخبار مردم به من میرسد. احتیاجات مردم به من میرسد. لکن البته مشکلاتشان زیاد است. مشکلات همه زیاد است. و برای رفع اشکالات یک اشخاصی هستند که آنها مشغولاند و قشرهایی هستند که مشغول رفع اشکالات هستند، و دولت هم مشغول است، لکن کار زیاد است، اشکالات زیاد است. و خوب است که آقایانی که یک قدری توجه دارند، گویندگان و آنهایی که حرفشان در رادیوها پخش میشود، یک قدری ملاحظه کنند؛ خلاف واقع نگویند؛ یا باور نکنند خلاف واقعها را که فلانی یک کانال دارد. «ای امام، حرفهای مردم را گوش بکن»! آقا، حرفهای مردم پیش من است. شما هر حرفی را که میخواهید بپرسید که من از مملکت اطلاع دارم، همه جهات را.