مطلب مرتبط

سخنرانى در جمع اهالى مسجد ارباب تهران (توطئه گروهكها- همگامى با ملت)شاخص دولت انقلابی | غربزده نباشدشاخص دولت انقلابی | غربزده نباشد
شناسه مطلب صحیفه
نمایش نسخه چاپی

سخنرانی در جمع اهالی مسجد ارباب تهران (توطئه گروهکها- همگامی با ملت)

قم
توطئه‌های گروهکها- لزوم همراهی و همگامی با ملت
اهالی مسجد ارباب تهران‌
جلد ۱۰ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۳۱۹ تا صفحه ۳۲۴

توضیح تاریخی

  • عباس امیرانتظام از اعضای نهضت آزادی و معاون بازرگان، در دادگاه برابر اتّهام مشارکت در توطئه انحلال مجلس خبرگان گفت که طرح انحلال به امضای هفده نفر از اعضای دولت رسیده بود اما امام آن را قبول نکردند. در ادامه اظهاراتش می‌گوید: "آن‌روزها این احساس می‌شد که عدّه‌ای مشغول توطئه هستند تا عنوان کنند چون مدت مجلس خبرگان به پایان رسیده، مصوّبات آن دیگر قابل اجرا نیست..." ر.ک. تاریخ انقلاب اسلامی، موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، جلد اول، صفحه 103.

بسم الله الرحمن الرحیم‌

تجربیات انقلاب‌

انسان باید بتدریج تجربه پیدا بکند. ما قبل از انقلاب نمی‌دانستیم که بعد از انقلاب چه خواهد شد، تجربه نداشتیم. حالا که انقلاب شده است می‌بینیم که یکی از ثمرات انقلاب هرج و مرج است! هر کس هر چه دلش می‌خواهد می‌گوید. هر کس هر عملی را که می‌خواهد انجام می‌دهد. و ابداً در فکر این نیستند که آیا این حرفی که می‌زنند در مسیر ملت است؟ آنکه ملت خواستش بود و رای مثبت به او داد؛ یعنی رای اکثریت قاطع، که تمام مخالفین وقتی یک طرف شدند و ملت هم یک طرف، صد، صدی نود و هشت، ملت رای داشتند، دو تمامِ مخالفین «1»، و ملت ما با فریاد و با رای، رای به جمهوری اسلامی داد.
جمهوری اسلامی که ملت ما می‌خواهد این است که محتوای این جمهوری احکام اسلام باشد و تمام مملکت روی احکام اسلامی اداره بشود، و آنچه که خدای تبارک و تعالی فرموده است به وسیله پیغمبر اکرم و به ما رسیده است به وسیله ائمه اطهار آنها باید تحقق پیدا بکند. حالا که رای را مردم دادند و تمام کارها با نظر مردم انجام گرفته است، حالا می‌بینیم که گروههای مختلفی، آرای مختلفی پیدا شده است، و هر کس هر جور دلش می‌خواهد صحبت می‌کند. وقتی هم که از آن سوال بکنند، جواب این است که انقلاب است! هر که هر خلافی بکند، برهانش این است که انقلاب شده است! چون‌ انقلاب شده است، دیگر باید همه کارها انقلابی باشد، و معنی انقلابی هم این است که موازین دیگر ندارد! میزان عقلی، یک میزان انسانی یک میزان اسلامی، دیگر در کار نیست. نطقها می‌شود، کاغذها نوشته می‌شود، قلمها به کار افتاده است در گوشه و کنار کشور، و هر کس هر چه به نظرش می‌آید می‌نویسد، و می‌خواهد تحمیل کند به یک ملت سی و چند میلیونی.

توطئه برای انحلال مجلس خبرگان‌

همین آقایانی که فریاد می‌زنند که باید دمکراسی باشد، باید آزادی باشد، همین آقایان می‌نشینند دور هم و یک چیزی پیش خودشان می‌گویند و می‌خواهند تحمیل کنند به ملت. مثلًا مجلس خبرگان با اکثریت ملت رفته است و مشغول کار است، حالا می‌بینیم که یک دسته چند نفری دور هم جمع می‌شوند و می‌گویند مجلس خبرگان باید منحل بشود! من نمی‌دانم که این آقایانِ «باید منحل بشود» چه کاره‌اند که می‌گویند باید منحل بشود. برای چه باید منحل بشود؟ برای اینکه این آقایان معمِّم هستند؟ برای اینکه این آقایان اهل علم هستند؟ برای اینکه آقایان به اسلام عقیده دارند، احکام اسلام را دارند جاری می‌کنند؟ چون گفتند که ولایت فقیه باید باشد، نظارت فقیه باید باشد؟ اینها از نظارت فقیه در امور می‌ترسند. می‌گویند قدرتمند می‌شود فقیه؛ وقتی قدرتمند شد، هرج و مرج می‌شود، و عرض می‌کنم که- از آن مسائل که می‌گویند. لکن مضایقه ندارند که مثلًا یک قدرتی دست نخست وزیر باشد؛ یا قدرتی دست رئیس جمهور باشد؛ لکن معمِّم نباشد؛ غربی باشد، هر چه می‌خواهد باشد! منطق، تقریباً به حسب واقع این است، لکن صورت یک صورت دیگر است. ما می‌گوییم که شما می‌توانید که یک اقلیت ده نفر، صد نفر، هزار نفری می‌تواند که حالا بگوید ملت رای داده است به جمهوری اسلامی، لکن باید جمهوری باشد، نه اسلامی؟ این «باید» یعنی چه؟ «باید این کار بشود! این «باید» [برای چیست؟] این صد نفر، هزار نفر، چه کاره‌اند که در مقابل یک ملت «باید» می‌گویند؟ مجلس خبرگان را مردم تعیین کردند؛ تهران بیش از دو میلیون به‌ مرحوم آقای طالقانی رای دادند، بیش از دو میلیون به آقای منتظری رای دادند؛ قریب دو میلیون به دیگران رای دادند؛ یک میلیون و چه قدر به دیگران رای دادند، اکثریت آوردند؛ در شهرهای دیگر هم اکثریت آوردند؛ اکثریت قاطع آوردند؛ و دیگران در اقلیت بودند؛ حالا که در اقلیت واقع شدند این آقایان روشنفکر و این آقایانی که ادعای دمکراسی می‌کنند، حالا که در اقلیت واقع شدند، می‌خواهند که بگویند نه، رای اکثریت میزان نیست، باید منحل بشود!

آزادی ملت در رای دادن‌

من می‌پرسم از این آقایان که چرا باید منحل بشود؟ چه شده است؟ چه طور شما «باید» می‌گویید؟ شمایی که- گوش کن- شمایی که مدّعی این هستید که باید آزادی باشد؛ شما می‌گویید رای آزاد ندادند مردم؟! شما می‌گویید که مردم آزاد نبودند در رای و رای درست ندادند؟! فرض این است که از اول شما این مطلب را نگفتید آن وقتی که مردم رای دادند، و همه مردم هم دیدند که رای آزاد، مردم دادند. اینها خیال می‌کنند که اگر مجلس منحل بشود، مجلس دیگر نمی‌خواهیم؛ یا دوباره باید از سر انتخابات بشود. اگر صد مرتبه انتخاب بشود، مردم علمایشان را انتخاب می‌کنند، صد مرتبه. اگر صد مرتبه انحلال پیدا کند مجلس، و دوباره مردم [حاضر] باشند، مردم اشخاصی که متدین‌اند و اشخاصی که شناخته شده‌اند و اشخاصی که- عرض می‌کنم که- غربزده نیستند و اشخاصی که توجه به اسلام دارند، اینها [را] تعیین می‌کنند. شما باورتان بیاید که این طور نیست که شما خیال می‌کنید که اگر چنانچه منحل بشود- اولًا انحلال نمی‌شود همچو، کسی حق انحلال ندارد، خود ملت حق دارند و ثانیاً- اگر منحل بشود، یک وقت بگویید که خوب، ما قانون دیگر نمی‌خواهیم، بس است! شما حق همچو چیزی ندارید. یک وقت می‌گویید که قانون می‌خواهیم، قانون هم ملت باید تعیین کند، مجلس موسسان باشد؛ ملت متدینین را، علمایشان را، متدینینشان را تعیین می‌کند. وکلا هم وکلای دار الشورا هم باشد، باز همین طور است.

اسلامخواهی ملت‌

شماها باید عزا بگیرید! برای اینکه نه در مجلس خیلی راه دارید؛ و نه در مجلس موسسان خیلی راه دارید؛ و نه در جاهای دیگر خیلی راه دارید. و علتش هم این است که یک ملتی است فریاد زده است که ما اسلام را می‌خواهیم، و دنبال این است که اسلام را به دست بیاورد؛ وقتی دنبال این است که اسلام را به دست بیاورد، صد دفعه هم که شما به هم بزنید آن را- با اینکه نمی‌توانید به هم بزنید- صد دفعه هم که به هم بزنید آن را، باز مردم همان اسلام را [می‌خواهند] بله، می‌توانید شما تبلیغ بکنید که یک وقتی مردم از اسلام برگردند، همه ملت برگردند، آن وقت دست شما می‌افتد. اما مادامی که مردم فریاد می‌زنند که ما اسلام را می‌خواهیم، هر روز هم دارند باز داد می‌کنند که ما اسلام و جمهوری اسلامی را می‌خواهیم، مادامی که این مساله هستش، دیگر نمی‌شود این را تغییرش داد. و معنا ندارد که یک اقلیتی بخواهد تحمیل کند به یک اکثریتی؛ این خلاف دمکراسی است که شما به او عقیده دارید، و خلاف آزادی است. خلاف همه انسانیت است که بخواهند یک عده معدودی- که اقلیت هستند- تحمیل کنند بر یک عده [بیشتر.] این همان است که زمان رضا خان هم بود، که یک عده معدودی بودند و با سرنیزه تحمیل می‌کردند بر ملت یک چیزهایی را. حالا سرنیزه تبدیل شده است به نطق، و تبدیل شده است- عرض می‌کنم- به قلم، و تبدیل شده است به توطئه و اینها. و این طوری بخواهند که به مردم اغفال کنند، تحمیل کنند، این صحیح نیست.

همگامی و همراهی با ملت‌

من اعتقادم این است که آقایان باید فکر بکنند. آقایانی که علاقه می‌گویند داریم به اسلام، علاقه می‌گویند داریم به ملت، علاقه داریم به کشور، باید فکر بکنند. باید در همین مسیری که این سیل دارد می‌رود خودشان را وارد کنند. اگر بخواهند بر خلاف همین مسیر بروند، سیل آنها را خواهد برد از بین. اینها بر همان مسیر ملت راه بروند. و خیال نکنند که این ملت نمی‌فهمد چیزی. نخیر، ملت بهتر از ماها می‌فهمد. همان طور راه‌ خودش را پیدا کرده و دارد می‌رود. و آن معنایی که شما خیال کردید که ملت تحصیل نکرده است، تحصیل اگر کدورت در ذهنها و در قلوب اشخاص نیاورد؛ معلوم نیست که آن تحصیلهایی که شما می‌گویید یک هدایتی بکند، مردم هدایت شدند، و هدایت کردند مردم را. الآن هم همه مطّلع هستند که چی می‌خواهند. آن وقت می‌گویید نمی‌دانند چه می‌خواهند. نخیر، مردم مطّلعند که چه می‌خواهند. اگر چنانچه همین ولایت فقیه را، که معنایش این است که آنی که خدای تبارک و تعالی تعیین کرده است برای نظارت در امور و تعیین مراکز قدرت، آن عبارت از فقیه جامع الشرایط است، اگر همین را شما به رفراندم ملت بگذارید، همان رایی که او آورد [و دیدید] این رای را هم بدهید.

حل مشکلات در گرو آرامش کشور

مردم همین را می‌خواهند، مردم آن چیزی را که خدا می‌خواهد می‌خواهند، آن چیزی را که پیغمبر خدا فرموده می‌خواهند، بیخود نباید دست و پا بکنند اینها، باید به مسیر ملت بیایند. و اگر واقعاً علاقه‌مندند که این مملکت یک مملکت صحیحی بشود، بگذارند یک آرامشی پیدا بشود؛ توطئه در اطراف نشود؛ توطئه در مرکز و در کردستان و در سایر جاها نشود؛ تا یک آرامشی پیدا بشود. وقتی که این آرامش پیدا شد، آن وقت همه چیز ملت به جای خودش هست؛ همه چیز ملت درست می‌شود؛ دست اجانب کوتاه می‌شود، و نمی‌توانند دیگر برگردند. اما الآن یک دسته در تهران توطئه کنند، یک دسته در کردستان توطئه کنند، یک دسته در بلوچستان توطئه کنند، هر دسته در یک جایی دیگر، ممکن است یک وقتی با این طور چیزها یک نهضت، خدای نخواسته شکست بخورد. و اگر شکست بخورد، همه چیزتان از بین خواهد رفت.
همه با هم باشید. همه در مسیر ملت باشید. همه دست به دست هم بدهید. همان طوری که از اول با هم این نهضت را آنهایی که شرکت داشتند نهضت را رساندند تا اینجا، باز هم با هم باشید تا این نهضت ان شاء الله به ثمر برسد؛ و ان شاء الله آن چیزی را که‌ خدا و رسول خدا می‌خواهد و آن چیزی را که قرآن مجید می‌خواهد، آن چیزها عملی بشود. و این صلاح دین و دنیای همه ملت است و صلاح همه مملکت است. هیچ وقت خیال نکنید که دیکتاتوری در اسلام است؛ یا دیکتاتوری در روحانیت است؛ یا روحانیت در این طور چیزها [است‌]. ابداً این حرفها در کار نیست، و دیکتاتوری در کار نیست. شماها دیکتاتوری نکنید، ملت ما دیکتاتور نیستند! علمای ما هم دیکتاتور نیستند.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته‌

«۱»- یعنی دو درصد از آراء، مربوط به مخالفین جمهوری اسلامی بود.


امام خمینی (ره)؛ 01 آبان 1358

صوت مطلب

کیفیت متوسطحجم 6/13 مگابایتبیشتر

جمله طلایی

فراز طلایی

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: