فیلم
 
کلیدواژه:

من یک قصه‌ای از مرحوم حاج آقا روح الله خرم‌آبادی شنیدم و یک قصه هم خودم دارم. مرحوم آقای کاشانی -رحمه الله- را که تبعید کرده بودند به خرم‌آباد و محبوس کرده بودند و در قلعه فلک الافلاک یا کجا، آقای حاج آقا روح الله می‌فرمودند که من از آن کسی که رئیس ارتش آنجا، و آقای کاشانی هم تحت نظر او بود و محبوس بود. مرحوم حاج آقا روح الله گفتند که من از این رئیس ارتش که در آنجا بود خواهش کردم که من را ببرد خدمت مرحوم آقای کاشانی، قبول کرد و ما را بردند پیش ایشان. آن رئیس، آنجا بود و من هم بودم و آقای کاشانی. آن شخص شروع کرد صحبت کردن، و رو کرد به آقای کاشانی که آقا شما چرا خودتان را- قریب به این معانی- به زحمت انداختید؟ آخر شما چرا در سیاست دخالت می‌کنید؟ سیاست، شان شما نیست، چرا شما دخالت می‌کنید؟ از این حرفها شروع کرد گفتن. آقای کاشانی فرمودند: «خیلی خری»! شما نمی‌توانید که این کلمه در آن وقت مساوق با قتل بود. ایشان گفتند: «تو خیلی خری، اگر من دخالت در سیاست نکنم کی دخالت بکند؟»

لینک مرتبط

دیدگاه ها

نظر دهید

1 نظر
  • محمد غیور
    امام بزرگوار ما در تاریخ اسلام مثل نور می درخشد.
    پاسخ