در زمان رضا خان کوششهای زیادی برای راه بازکردن به این ملتها و خصوصاً ایران، و [برای] راه بازکردن برای تحت سلطه قرار دادن ملت ما و چپاولگریهای بیحساب، راههای مختلفی را داشتند. یک راه این بود که عشایر این کشور را سرکوب کنند، و آنها را از حال عشایری بیرون بیاورند و به اصطلاح خودشان تخته قاپو کنند. برای اینکه میدیدند که این عشایر برای ایران یک پشتوانه است. این عشایر مختلفی که در ایران هست، در همه جای ایران عشایر هستند، در خوزستان هست، در کردستان هست، در کرمانشاه هست، در فارس هست، در سیستان و بلوچستان و آذربایجان و همه جا از این عشایر زیاد هستند. و اینها یک پشتوانهای بودند از برای ایران، و آنها کوشش داشتند به اینکه عشایر را سرکوب کنند، و لهذا همه عشایر را تقریباً سرکوب کردند به وسیله رضا خان. و حالا ما میفهمیم که عشایر چه نقشی دارند در ایران. در عین حالی که الآن بعض عشایر ایران وارد جنگ هستند، ولی این بعض عشایر کارهای شجاعانه میکنند. و عشایر دیگر از قبیل عشایر بختیاری، عشایر قشقایی فارس و عشایر امثال اینها، همه اینها به اسلام وفا دارند. و داوطلباند از برای اینکه به جبههها بروند، و امید است که احتیاج نباشد به اینکه همه عشایر ایران وارد جبههها بشوند. و ما امروز میفهمیم که آنها به واسطه مطالعاتی که داشتند برای عشایر چه قدرتی قائل بودند. آنها ضربهای از تنگستانیها خورده بودند و در صدد این بودند که عشایر را بکلی از بین ببرند. این یک نقشهای بود که در آن وقت اینها کشیدند.