حکومت اسلامی هم این طوری است که میخواهد حکومت الله در عالم پیدا بشود؛ یعنی میخواهد سرباز مسلمان با سربازهای دیگر فرق داشته باشد: این سرباز الهی باشد. نخست وزیر مسْلم با نخست وزیر سایر رژیمها فرق داشته باشد؛ این یک موجود الهی باشد. هر جا یک مملکتی باشد که هر جایش ما برویم صدای الله در آن باشد. اسلام این را میخواهد. اسلام از کشورگشایی میخواهد که الله را در همه عالم نمایش بدهد؛ تربیت الوهیت بکند در همه عالم، تربیت انسانی بکند؛ انسان را برساند به آنجایی که «در وهم تو ناید آن ...». بنا بر این ما باید فرق بگذاریم بین علومی که خودشان مستقلًا اینها را میبینند و آن علومی که اسلام آنها را طرح کرده. علوم اسلامی همه اینها هست به علاوه اینها همینها هستند، آن علاوه را ندارند. فرق ما بین علوم اسلامی در همه طرف، در همه جا، با سایر علوم این است که یک علاوه در اسلام هست که این علاوه در آنجا نیست. آن علاوهای که در اسلام هست، آن جنبه معنویت و روحانیت و الوهیت مساله است.