آن قدری که اینها از انسان میترسند، این خارجیها آن قدری که از انسان میترسند از چیز دیگر نمیترسند. همه عالَم دست آنهاست، اما اگر چهار تا انسان در یک جایی پیدا بشود، زندگی آنها را تباه میکند. و لهذا کوشش میکنند که در این مملکتهایی که میخواهند از آن استفاده کنند انسان در آن پیدا نشود. کوشش میکردند که- از زمان رضا خان که من همه آن را یادم هست- کوشش میکردند که در مجلس شورای ملی، انسان نباشد در سرتاسر اداره و نمیدانم، وزارتخانهها و اینها، یک انسان مُهَذَّبی که اسلامی باشد و کار از او بیاید نباشد و لهذا تقریباً همه مجلسها این طوری بوده، تقریباً نه، تحقیقاً. بودند بعضی از افراد صحیح و همانها اسباب زحمت شدند. الآن هم همان مسائل هست؛ یعنی آنها باز هم چشم طمعشان به اینجاهاست، آن ذخایری که ممالک شرق دارد، ایران دارد، نمیگذارد آنها راحت باشند، خصوصاً که ایران وضعیت جغرافیائیاش هم یک وضعیت حساسی است.