شکست واقعی، شکست اسلام
الآن ما در یک وضعی واقع هستیم که سر دو راهی ما واقع شدهایم که ممکن است که خدای نخواسته ما در مکتبمان شکست بخوریم. اگر فرض بکنید که ما در این مبارزهای که ملت ما با محمد رضا، بلکه با همه کشورهایی که با او همراه بودند، در این مبارزه ما فرض کنیم که خدای نخواسته ملت ما شکست خورده بود، این یک شکستی بود که دنبالش باز پیروزی بود. و اگر هم شکست خورده بودیم، به نظر من خیلی غصه نداشت؛ برای اینکه ما مکتبمان محفوظ بود، و با محفوظ بودن مکتب بالاخره حق بر باطل غلبه میکند. اما ما الآن سر یک دوراهی واقع شدهایم که ممکن است با دست ما اسلام آن چهره زیبایی که دارد، در پیش کشورهای خارجی یا دشمنهای داخلی، آن چهرهاش به طور دیگری نمایش پیدا بکند، که مکتب ما شکست بخورد. آنهایی که ما همیشه میگفتیم مکاتبشان انحرافی است، و اسلام است که میتواند یک مکتبی داشته باشد که بسازد جمعیتها را، و گروهها و ملتها را بسازد و اسلام مکتب انسانساز است، انسانها را از قوه به فعلیت میآورد، این حرفها را ما میزدیم و میزنیم، خوف این است که اگر چنانچه در اعمال ما یک نحوی مشاهده بشود که بر خلاف آنی است که ما ادعا میکنیم، دشمنهای ما پای ما حساب نکنند، پای اسلام حساب کنند بگویند پاسدارهای اسلامی، ملّاهای اسلام، نظامی اسلامی، این طور عمل میکنند. پی بهانه هستند آنها که یک خلاف ببینند و آن خلاف را عَلَم کنند، با اضافاتی صد چندان؛ و به خیال خودشان ما را معرفی کنند در جوامع به اینکه جمهوری اسلامی که اینها میگفتند این طور بود که الآن مردم از گرفتاری آن رژیم سابق خلاص شدهاند و به گرفتاری این رژیم افتادهاند. الآن دارند این حرفها را میزنند، در عین حالی که بهانههایشان کم است." />