بترسید از آن روزی که باز یک دیکتاتور را بیاورند و بالای سر شما بگذارند و من امیدوارم که نشود یک همچو روزی. باید ما غفلت نکنیم. هیچ این طور نباشد که ما هی غرور پیدا بکنیم که نه دیگر کسی به ما کاری نمیتواند بکند. البته محاصره اقتصادی را خیلی ازش نترسید و دخالت نظامی هم ازش، اینها را نترسید. یک غلطی کرد و حالا شاید پشیمان هم باشد. اما از این وسوسهها بترسید. از این شیاطینی که توی جمعیتها میآیند و بیخ گوشها وسوسه میکنند، از اینها بترسید. از اینها که میآیند بیخ گوش شما میگویند که جمهوری اسلامی هم مثل زمان رژیم سابق، از اینها بترسید. رژیم سابق، شما میتوانستید اینجا بنشینید؟ میتوانستید این اجتماع را بکنید؟ از اینها که میگویند هیچ نشده، بترسید. از اینهایی که خرمنها را آتش میزنند و میگویند ما برای خلق خدمتگزاریم، بترسید. از اینها بترسید. اینها افتادهاند توی جمعیت و میخواهند وسوسه کنند و شما را منحرف کنند از راه راست.