ولی من به نظرم میرسد تا گرفتاریها نباشد، سختیها نباشد، جنگها نباشد و کشتار دادنها و سایر اثرات آن نباشد، انسان از آن خمودی و از آن راحت طلبی- که در ذاتش هست- بیرون نمیآید. البته جنگ و لواحق آن بسیار ناگوار بود برای ملت ما، لکن در ازای او جوانهای ما، آنهایی که در جبههها میگذرانند و مردمی که جنگ را لمس میکنند، آن چنان مقاومتی از خودشان به خرج دادند که متوقع نبود. و این از برکات زحمتها و ناگواریهای جنگ و لواحق جنگ بود. اگر در یک رژیمهایی که ملت شرکت نداشتند با دولت در همه امور و حاضر در صحنه نبودند در همه گرفتاریها و زحمتها جنگی واقع میشد، فقط در یک کناری بود، بدون اینکه تحرکی از خود ملت و جوانهایی که احتیاج به تحرک دارند واقع میشد، این جنگ بیفایده بود. و اما امروز تمام ملت ما، نه فقط جوانها و آنهایی که در جبههها هستند، بلکه پیرمردها و پیرزنها و دختر و بچههای نابالغ در صحنه گرفتاریها و در صحنه جنگ حاضرند و همه خود را در جبهه میبینند.