بسم الله الرحمن الرحیم
مشکل مسلمین حکومتهای مسلمین است
این ماه مبارک رمضان بر همه مسلمین مبارک باد! و مبارک آن روزی است که مسلمین با احساس وظیفه بتوانند بر مشکلات خودشان غلبه کنند.
مشکل مسلمین فقط قدس نیست، این یکی از مشکلاتی است که مسلمین دارند.
افغانستان مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ پاکستان مگر از مشکلات مسلمین نیست؟
ترکیه مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ مصر مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ عراق مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ باید ما تحلیل کنیم که مشکل که در همه اقطار مسلمین هست، از کجا پیدا شده است و راه حلّش چیست. چرا مسلمین در همه جای دنیا تحت فشار حکومتها و ابرقدرتها هستند و راه حلّ این مساله چیست تا اینکه هم رمز پیروزی بر همه مشکلات به دست بیاید و هم قدس و افغان و سایر بلاد مسلمین آزاد بشوند.
مشکل مسلمین، حکومتهای مسلمین است. این حکومتها هستند که مسلمین را به این روز رساندهاند. ملتها مشکل مسلمین نیستند. ملتها با آن فطرت ذاتی که دارند، میتوانند مسائل را حل کنند، لکن مشکل، دولتها هستند. شما سرتاسر ممالک اسلامی را وقتی که ملاحظه کنید کم جایی را میتوانید پیدا بکنید که مشکلاتشان به واسطه حکومتهایشان ایجاد نشده. این حکومتها هستند که به واسطه روابطشان با ابرقدرتها و سر سپردگیشان با ابرقدرتهای چپ و راست، مشکلات را برای ما و همه مسلمین ایجاد کردهاند. اگر این مشکل از پیش پای مسلمین برداشته بشود، مسلمین به آمال خودشان خواهند رسید و راه حلّش با دست ملتهاست.
تحول ملت منشا دفع مشکلات
شما دیدید که مشکل ما که از مشکلات دیگران بیشتر بود- و قدرت شیطانی شاه مخلوع از همه قدرتها بیشتر بود و طرفداران او ابرقدرتها و همه حکومتهای اسلامی و غیر اسلامی بودند- ملاحظه کردید که حل این مشکل به پناه بردن به یک کشوری یا یک قدرتی یا یک ابرقدرتی نبود. حل مشکل را خود ملت کردند. ملت ما متحوّل شد از خوف به شجاعت و از یاس به اطمینان و از توجه خود به توجه به خدا و از تفرقه به اجتماع. این تحول، تحول معجزهآسا اسباب این شد که این مشکل بسیار بزرگ را، مشکلی را که شاید همه جا و همه دنیا محال میدانستند، حلّش کند.
شما گمان نکنید که ایران دارای سلاح بود. ایران سلاحش سنگ بود، چوب، مشت [...]، لکن سلاح معنوی داشت. سلاح معنویاش ایمان به مکتب، ایمان به خدای تبارک و تعالی و توکل به مبدا قدرت و وحدت کلمه [بود]. حالا که میبینید دست ملت ما- یعنی، غیر نظامیها- تفنگ است، این تفنگی است که به غنیمت از بستگان شاه به دستشان افتاده، و الّا تفنگی در کار نبود، ایمان بود. ملت از مرکز گرفته تا سرحدّات، هرجا بروید، یک کلمه میگفتند. آن روز این گروههای فاسد مفسد زیر خاک بودند؛ مثل حیواناتی که در سوراخها بودند و میدان مال ملت بود. از مرکز تا سرحدّات، هر جا میرفتید، حتی بچههای کوچک، صدایشان بلند بود که ما اسلام را میخواهیم، جمهوری اسلامی را میخواهیم. مریضهایی که در بستر و در بیمارستان بودند هم همین منطق را داشتند. جوانها هم همین منطق را. دانشگاه و مدرسه هم همین منطق و زنها و مردها هم منطقشان همین بود. از آن خواب گرانی که ما را ابرقدرتها خوابانده بودند و از همه مسائلی که باید به آن توجه داشت، غفلت کرده بودیم. ناگاه بارقهای از جانب خدای تبارک و تعالی پیدا شد و ما را بیدار کرد و این مشکل به نظرِ همه محال را، حل کرد.
مشکل، شاه مخلوع و دارودسته او بود و حل مشکل به دست خود ملت بود. نه یک تفنگ از خارج برای ملت ما آمد و نه یک حکومت خارجی به ما کمک کرد، بلکه آنها مخالف ما بودند. عراق سرسخت مخالف با ما بود. کویت سرسخت مخالف با ما بود و مصر هم که حالش را میدانید. و سایر ممالک را [حال] دولتهایشان را میدانید.
در عین حالی که همه قدرتها یک طرف صف آرایی کرده بودند و ملت ما با دست خالی یک طرف، ملت ما هجوم کرد و این سد [را]، که خیال میکردند ممتنع است شکستنش، شکستند.
وظیفه علمای بلاد اسلامی در بیدار نمودن مردم
باید کاری کرد که ملتها هر جا هستند، ملتها بفهمند تکلیف خودشان را. اگر بخواهید و بخواهند و دانشمندها بخواهند و علمای همه بلاد اسلامی و دانشگاههای همه بلاد اسلامی بخواهند مشکله اسلام و ممالک اسلامی حل بشود، باید مردم را بیدار کنند؛ این مردمی که با تبلیغات چند صد ساله، به آنها باورانده بودند که نمیشود با امریکا یا با شوروی مخالفت کرد، و الآن هم باور ملتهای دیگری هست. باید اینها [را] به ایشان فهماند که میشود. بهتر دلیل بر اینکه یک امری ممکن است، وقوع اوست و این امر واقع شد در ایران. دولتهای دیگر، ملتهای دیگر گمان نکنند که ایران از آنها عُدّه «1» و عِدّه بیشتر داشت خیر، شاید در عشایر عراق بیشتر از ایران اسلحه باشد، لکن مغزهای اینها را به واسطه تبلیغات دامنهداری که شده است، شستوشو کردهاند و از اسلام مایوس کردهاند، و این مغزها را پر کردهاند از اینکه با این قدرتها نمیشود طرف شد. این از چیزهایی است که با تبلیغات خودِ آنها و عمّال آنها در داخل ممالک تحقق پیدا کرده است.
باید آنهایی که در همه ممالک هستند، آنهایی که دلشان برای ملتها میتپد، آنهایی که به اسلام اعتقاد دارند و برای اسلام میخواهند خدمت کنند، هر کدام در محل خودشان، ملت خودشان را بیدار کنند؛ تا ملت، خودشان را که گم کردهاند، پیدا کنند. ملتها خودشان را گم کردهاند، مملکت خودشان را گم کردهاند. هر چه در ذهنشان وارد میشود، این [است] که نمیشود با این قدرتها طرف شد، اینها چهها و چهها خواهند کرد. باید از مغز ملتها این «نمیشودها» را بیرون کرد و به جای آن، «میشودها» را گذاشت. نه، میشود این کار را کرد. یک میلیارد جمعیت- تقریباً- جمعیت مسلمین با دارا بودن آن همه امکانات و آن سرزمینهای وسیع و آن مخازن زیرزمینی وسیع و آن پشتوانه اسلامی- الهی، نباید در ذهنشان بیاید که نمیشود. این قدرت بزرگ شیطانی شوروی، که با تمام قوا افغانستان را میخواهد خفه کند، نتوانسته است. ملت اگر یک چیزی را نخواهند، نمیشود تحمیلشان کرد. باید ملت را بیدار کرد تا بخواهند. ملت ما هم قبل از بیست سال، خواب بود، توجه نداشت. از بیست سال به این طرف هی گفتند، گویندگان گفتند، علما گفتند، دانشگاهیها گفتند. کم کم رسید به تظاهرات، کم کم رسید به ریختن در خیابانها، کم کم رسید به «الله اکبر»، و قدرت بزرگ شیطانی در مقابل «الله اکبر» نتوانست بماند؛ و همه میخواستند بماند. من مطلع بودم همه قدرتها میخواستند که این نوکری «2» که برای همهشان خدمتگزار بیچون و چراست، در ایران بماند تا منافعشان را ببرند و هر چه ما ذخایر داریم آنها به رایگان ببرند، لکن ملت وقتی نخواهد، نمیشود.
باید ملت را بیدار کرد که آن چیزی را که خیال میکرد نباید بخواهد، بخواهد و آن امری را که به خیالش نمیشود، بیدارش کرد که میشود. ملت [ها] از دولتهای خودشان بخواهند که تسلیم بشوند، و الّا همان کاری را که ملت ایران کرد، با آنها بکنند تا حلّ مشکل بشود. حلّ مشکل بدون اینکه این اشخاصی که سر راه ایستادند و مانع هستند از اینکه مشکلات حل بشود، اینها را باید از بین راه بردارند. هر جا شما بروید، در هر کشوری از کشورهای اسلامی نه، بلکه همه کشورهای دنیا، این سران قوم هستند که مانع هستند از رشد فکری و معنوی و مادی ملتها. این سران کشورها هستند که وابستگان خودشان را در دانشگاهها معلّم میکنند، و معلّمهای دانشگاه، جوانهای ما را خراب میکنند. مانع، این حکومتهاست؛ حکومتها با اختلاف مراتب. حکومتها جلوی رشد جوانهای ما را گرفتند و جلوی پیشرفت مسلمین را.
ملی گرایی، اساس بدبختی مسلمین
آنهایی که، آن قدرتهای بزرگی که مطالعه کردند روی کارها سالهای طولانی، صدها سال فرستادند و مطالعه کردند روی گروهها، روی افراد، روی اشخاص و مطالعه کردند حتی روی زمینها، جنگلها- همه جا- در جامعهها این را یافتهاند که اسلام است که میتواند جلویشان بایستد. از این جهت، آن چیزی که از همه چیز برای آنها مطرح است، اسلام است و آن چیزی که سر راه اسلام قرار دادند، این حکومتهای فاسدند. با دست حکومتهای فاسد و با تبلیغ حکومتهای فاسد، این نژادپرستیها و گروهپرستیها در بین مسلمین رشد کرده. عربها را در مقابل عجمها و ترکها قرار دادند و عجمها را در مقابل عربها و ترکها را در مقابل دیگران و همه نژادها را در مقابل هم.
اینکه من مکرّر عرض میکنم که این ملّی گرایی اساس بدبختی مسلمین است برای این است که این ملّی گرایی، ملت ایران را در مقابل سایر ملتهای مسلمین قرار میدهد، و ملت عراق را در مقابل دیگران و ملت کذا را در مقابل کذا. اینها نقشههایی است که مستعمرین کشیدهاند که مسلمین با هم مجتمع نباشند. در عراق، حکومت عراق، حکومت سابقتر از این حکومت- که این بدتر از آن است- اینها طرح میکردند که ما میخواهیم مجد بنی امیه «3» را احیا کنیم در مقابل اسلام. اسلام که آمده بود همه مجدها را فانی کند در مجد الله، اینها میگفتند ما مجد بنی امیه را باید احیا کنیم و این چیزی نبود که شعور اینها برسد، تلقینی بود که ابرقدرتها میکردند که اسلام متفرق بشود، مسلمین با هم متفرق بشوند، دشمنِ هم بشوند. در ایران از سالهای طولانی، اشخاص بیاطلاع از اساس مسائل، و لو فرض کنید بعضیشان مغرض نبودند، اینها هم هی طبل ملّیت را کوبیدند، همان ملّیتی که میخواست اساس اسلام را در ایران بربچیند.
اسلام آمده است که همه نژادها با همند؛ مثل دندههای شانه میمانند؛ هیچ کدام بر هیچ کدام تفوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترک بر هیچ یک از اینها و نه هیچ نژادی بر دیگری و نه سفید بر سیاه و نه سیاه بر سفید، هیچ کدام بر دیگری فضیلت ندارند. فضیلت با تقواست، فضیلت با تعهد است، با تعهد به اسلام است. اینها تبلیغاتی بوده است، تلقیناتی بوده است که از ابرقدرتها که میخواستند ما را بچاپند، شده است و مع الاسف، بعض اشخاص مسلمان صحیح هم باورشان آمده.
در چندین سال قبل- محتمل است، گمان میکنم زمان رضا خان بود- یک مجمعی درست کردند و یک فیلمهایی تهیه کردند و یک اشعاری گفتند و یک خطابههایی خواندند، برای تاسف از اینکه اسلام بر ایران غلبه کرد، عرب بر ایران غلبه کرد. شعر خواندند، فیلم [به] نمایش گذاشتند که عرب آمد و طاق کسری را، مدائن را گرفت و گریهها کردند. همین ملّیها، همین خبیثها گریهها کردند. دستمالها را درآوردند و گریه کردند که اسلام آمده و سلاطین را، سلاطین فاسد را شکست داده و این معنا در هر جا، به یک صورتی به ما، به ملتها تحمیل شده در ممالک عربی، عرب باید چه باشد. این تلقین است. این مخالف با قرآن است. در ممالک غیر عربی، هر کدام خودشان باید، ملت خودشان باید جلو باشد. این بر خلاف تعلیمات اسلام است. این آن است که این ابرقدرتها آرزویش را میکنند و کردند و عمل کردند. وقتی اینها غلبه کردند، در جنگ دوم غلبه کردند بر عثمانی، عثمانی را تکه تکه کردند، شاید قریب پانزده تا کشور کردند و هر کدام [را] یک نوکری از خودشان بالا سرش گذاشتند و مع الاسف، آنهایی که اساس مطلب را مطّلع نبودند، آنها هم این مسائل را اهمیتی به آن نمیدادند و الآن هم نمیدهند.
حل مشکلات جهان اسلام در بازگشت به اسلام
مشکل ما الآن دولتهای ماست. مشکل اسلام دولتهای اسلامی است. این مشکل باید حل بشود. اگر دولتهای اسلامی به خود بیایند و گرایش [پیدا] کنند به اسلام و از عروبت برگردند به اسلامیت، و از ترکیّت برگردند به اسلامیت، حل میشود مسائل و اگر آنها نکنند، این مشکل هست تا وقتی سایر کشورها مثل ایران بشوند. ایران با مشت، این مشکل را حل کرد و باید همه کشورها با مشت خودشان این مشکل را رفع کنند.
ما نباید بنشینیم که حکومتهای ما کاری برای ما انجام بدهند. حکومتهای ما برای خودشان هستند. این حکومتهایی که در بلاد مسلمین هست، اینها به اسلام هیچ کاری ندارند. اگر یک دفعه اسلام بگویند، برای این است که شما را بازی بدهند. اسلام صدّام هم مثل اسلام محمد رضا خان است. اسلام آن مصری هم؛ سادات هم، مثل اسلام صدّام است. این یک اسلامی است که در لفظ گفته میشود، لکن پایگاه درست میکند و میگوید ما همراه هم میشویم، برویم ایران را از بین ببریم. ایران یعنی چه؟ یعنی، یک مملکت اسلامی. با کافر هم عهد میشود برای کوبیدن مسلمین. این فرم اسلام آقای سادات! اسلامش این فرم است. آقای صدّام هم اسلامش این فرم است که میگوید:
اسلام. میگوید: مسلم. میگوید چه، میگوید: ما با ملت ایران [...]، در بعضی از نطقهایش گفته که با ملت ایران ما کاری نداریم، ما همراه هستیم، با حکومت ایران هم همراهیم. اما روزی نمیشود، الّا اینکه سرحدّات این ملت را، سرحدّات این مملکت را با آتش و توپهای کذا مورد تجاوز قرار میدهد. این یک فرم اسلامی است؛ اسلام وارداتی از امریکا و وارداتی از شوروی!
ما تا به اسلام برنگردیم؛ اسلام رسول الله، تا به اسلام رسول الله برنگردیم، مشکلاتمان سر جای خودش هست، نه میتوانیم قضیه فلسطین را حلش کنیم و نه افغانستان را و نه سایر جاها را. ملتها باید برگردند به صدر اسلام. اگر حکومتها هم با ملتها برگشتند که اشکالی نیست و اگر برنگشتند، ملتها باید حساب خودشان را از حکومتها جدا کنند و با حکومتها آن کنند که ملت ایران با حکومت خودش کرد تا مشکلات حل بشود، و الّا هی ما روز قدس بگیریم، فریاد بزنیم، هی آقایان اجتماع کنند و حرف بزنند، فریاد و حرف جلوی آنها را نمیگیرد. بلی، گاهی میگیرد، منتها ما حرف هم نمیزنیم.
اگر در روز قدس، تمام ملتها قیام میکردند و فریاد میزدند، نمیتوانست آن حکومت احمق «4» جلوی فریادشان را بگیرد. یک جمعیت کمی قیام میکنند. اگر در روز قدس تمام کشورهای اسلامی، ملتها همه برخیزند و فریاد بزنند، نه برای قدس تنها، برای همه ممالک اسلامی، پیروز خواهند شد. ما با فریاد، محمد رضا خان را بیرونش کردیم. شما خیال میکنید با تفنگ بیرون کردیم؟ با فریاد، با «الله اکبر»! این قدر «الله اکبر» بر مغز اینها کوبیده شد که خودشان را باختند و فرار کردند. از این مملکت رفتند.
مسلمین باید فریاد بزنند، گمان نکنند که فریاد و شعار فایده ندارند. نخیر، شعار فایده دارد، اما اگر همه فریاد بزنند. فریاد منِ تنها هیچ چیز نیست. فریاد یک محله، یک شهر هیچ چیز نیست. شما ببینید فریادهایی که حالا از ایران بلند میشود، منحصر به تهران، قم، اهواز نیست. یکوقت میبینید که سپاه پاسداران امر میکند به تمام ملت که فلان شب بروید بالای پشت بام «الله اکبر» بگویید، همه اطاعت میکنند. در قبل از این انقلاب مگر میشد که یک دستهای بگویند بروید بالای منبر، گوش کنند به او؟ مدرّسین محترم قم میگویند که فلان روز باید راهپیمایی بشود، همه ملت راهپیمایی میکنند و چند نفر اهل علم محترم قم همین طور. باید ملتها این طور بشوند که وقتی یک گروهشان گفت که فلان عمل را انجام بدهید، این را یک فرمانی بدانند که از بالا صادر شده و باید عمل کنند. ملت ما حالا این طور شده. ما میل داریم ملتها همه این طور بشوند.
صدور معنویت انقلاب اسلامی به جهان
ما که میگوییم «انقلابمان را میخواهیم صادر کنیم»، میخواهیم این را صادر کنیم، میخواهیم این مطلب را، همین معنایی که پیدا شده، همین معنویتی که پیدا شده است در ایران، همین مسائلی که در ایران پیدا شده، ما میخواهیم این را صادر کنیم. ما نمیخواهیم شمشیر بکشیم و تفنگ بکشیم و حمله کنیم. عراق با ما الآن مدتهاست دارد حمله میکند و ما هیچ حملهای به آنها نمیکنیم. آنها حمله میکنند ما دفاع میکنیم.
دفاع لازم است. ما میخواهیم که این انقلابمان را، انقلاب فرهنگیمان را، انقلاب اسلامیمان را به همه ممالک اسلامی صادر کنیم. و اگر این انقلاب صادر شد، هر جا صادر بشود این انقلاب، مشکل حل میشود.
شما کوشش کنید که این طوری که ایران انقلاب کرد و این طوری که ایران الآن هم حاضر برای همه چیز است، ملتهای خودتان را بیدار کنید. آنهایی که برای اسلام دلشان میسوزد، آنهایی که برای کشورشان دلشان میسوزد، ملتهای خودشان را بیدار کنند تا این تحول الهی، که در ایران پیدا شد، در آنجاها پیدا بشود. هر جا پیدا بشود، مساله حل است. دیگر آن وقت نترسید که چهار تا فاسد بیایند مسجد الاقصی را بگیرند. آن وقت دیگر ترس نکنید. حل است مساله. اما وقتی یک ملتی، دو طایفه، ده طایفه، صد طایفه میشوند و هر کدام به خلاف دیگری هستند، و حکومتها هم این جور حکومتها هستند، دیگر توقّع نداشته باشید که با این طرز فکر و با این طرز حکومت، بتوانید غلبه بکنید. باید تعلیمات اسلام را گرفت و همان طوری که اسلام دستور داده است که مومنین، همه مومنین در همه جا برادر هستند «5» و امر کرده است به اینکه اعتصام به حبل الله بکنید و متفرق از هم نشوید «6» و دستور داده است به اینکه تنازع با هم نکنید و الّا فَشَل میشوید، «7» مسلمین وقتی میتوانند از گیر ابرقدرتها و از گیر حکومتهای فاسد خودشان خلاص بشوند که این امر خدا را اجابت کنند. این دعوت الهی است. از صدر اسلام تا آخر، این دعوت را اجابت کنند. اگر دعوت را اجابت نکنند و هی بخواهند بگویند که آقا بیایید بکنید این کار را، تا این دعوت اجابت نشود، کاری از ما نمیآید. کار وقتی از ما ساخته است که اسلامی فکر کنیم و به قرآن و اسلام گرایش پیدا کنیم و به تعلیمات صدر اسلام عمل کنیم.
من امیدوارم که شما عزیزانی که از اطراف آمدید برای روز قدس، موفق بشوید و همه مسلمین موفق بشوند و ان شاء الله یک روزی همه مسلمین با هم برادر و همه ریشههای فساد از همه بلاد مسلمین کنده بشود و این ریشه فاسد اسرائیل از مسجد الاقصی و از کشور اسلامی ما کنده بشود و ان شاء الله تعالی با هم برویم و در قدس نماز وحدت بخوانیم.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته