بسم الله الرحمن الرحیم
ناتوانی قدرتها در مواجهه با ملتها
من سالروز پیروزی انقلاب اسلام و دهه فجر را به همه ملت و همه مستضعفین جهان و شما آقایان که اسوه حسنه این ملت هستید تبریک عرض میکنم و از خداوند تعالی توفیق همه را برای خدمت به بندگان خدا و ادامه پیروزی از خداوند توانا میخواهم.
اساس ادامه یک پیروزی و ادامه یک انقلاب در یک امری است که به نظر میآید در راس امور واقع است و او اینکه دولت، مجلس و کسانی که در ارتش هستند و سپاه و همه اینها از طبقه متوسط و مادون متوسط باشند. اساس سلطهای که بر کشورها و بر کشور ما از طرف غیر واقع شده است، افراد مرفه و کسانی که سرمایههای بزرگ داشتهاند، یا قدرت برای حفظ خودشان و حیثیت خودشان در دست داشتهاند، [میباشند]. مادامی که مجلس و ارگانهای دولتی و همه اینها و مردم از این طبقه متوسط و مادون متوسط تشکیل بشود، امکان ندارد که یک دولت بزرگی، یک قدرت بزرگی به هم بزند اوضاع را. همیشه این قدرتهای بزرگ در هر کشوری یک نفر را با او تفاهم میکردند که این یک نفر برای خودش و برای قدرتمندی خودش و برای سرمایه خودش فعالیت میکرد. او را میدیدند و ملت را میچاپیدند و به اصطلاح کدخدا را میدیدند و ده را میچاپیدند.
هیچ وقت قدرتهای بزرگ مواجه با ملتها، اگر شدند نتوانستند کار خودشان را انجام بدهند و مواجه هم نشدند. هر وقت که میخواستند یک دولتی را یا یک سلطنتی را یا یک ریاست جمهوری را که بر وفق مرام آنها عمل نمیکرده از بین بردارند، در مقابل او یک قدرت دیگری میتراشیدند و با آن قدرت این قدرت را از بین میبردند. کار به دست ملت نبوده است و کار به دست طبقه متوسط و مادون متوسط نبوده است.
غیر متناهی بودن آمال انسان
اینکه این عمل را آنها انجام میدادند یک نکته روحی دارد و آن این است که انسان در باطن خودش و فطرت خودش تناهی ندارد؛ آمالش، آمالش غیر متناهی است، وقوف نمیکند آمال انسان و وقتی که این طور است، اگر انسان اسیر همین آمالِ غیر متوقف بشود و ببیند که یک ابرقدرتی این آمال او را و آن خواستهای مادی او را و آن قدرت او را و سلطه او را بر ملت خودش حفظ میکند، او دیگر در بند این نیست که برای ملت کار بکند؛ برای اینکه، از طبقه مرفه است و از طبقه قدرتمند است، و قدرتمندی هم و همین طور حب مال و جاه هم حدی ندارد، مرزی ندارد. آن برای حفظ قدرت خودش و پشتوانهای که دارد، برای این حفظ قدرت با ملت آن میکند که همه حیثیت ملت و گنجینههای ملت را در دسترس او قرار بدهد، یک سهم ناچیزی هم برای خودش بگیرد.
الآن شما ملاحظه میکنید که قدرتهایی در دنیا هست از حیث مال که اگر اموالشان را تقسیم بکنند به این 36 میلیون جمعیتی که ما داریم، اگر یک نفر از آنها اموالشان را تقسیم بکند، تمام افراد این 36 میلیون مرفه میشوند و از طبقه باصطلاح خودشان بالا میشوند. یک نفر از آنها این طور است، لکن همان آدمی که دارایی او به این اندازه بود، از این آدمی که درویش سر محله است حرصش به دنیا بیشتر بود، حرصش به مال بیشتر بود و بیشتر میخواست جمع بکند. هر چه مال اضافه بشود حرص انسان اضافه میشود. هر چه قدرت اضافه بشود حرص انسان به قدرت، اضافه میشود.
میدان دادن به افراد مرفه برای استضعاف ملت
و اگر مهذب نباشد انسان، آن قدرت را برای خودش به کار میگیرد. وقتی برای خودش به کار گرفت دولتهای بزرگی که هستند، ابرقدرتهایی که هستند یک همچو آدم قدرتمندی را پیدا میکنند و این آدم قدرتمند را به او بال و پر میدهند و این را به مقام میرسانند تا اینکه ملت را استضعاف کند و ذخایر ملت را بچاپد. شما ملاحظه وضع این پنجاه سال، یک قدری بیشتر را هم بکنید که انتخاب کردند خارجیها و بعد هم این مطلب را خودشان گفتند که رضا خان را انتخاب کردند و به او قدرت دادند و قدرت آن طور دادند که تمام این ملت را به استضعاف کشانید و حکومت جبار خودش را بر اینها قرار داد، و مردم را از همه چیز ساقط کرد و یک نفر بود. آنها آن یک نفر را دَمش را میدیدند و کارهایشان را انجام میدادند و بعد از او هم محمد رضا را گذاشتند با آن همه افرادی که اطراف او بودند، و همهشان از آنها بودند که طبقه بسیار مرفه و خوشگذران و بالا و بالاها به اصطلاح آنها. باید ما متوجه باشیم، ملت ما متوجه باشند که وقتی که مجلسشان یک مجلسی است که از طبقه متوسط است و توی این مجلس آن «دوله» ها و «سلطنه» ها و «سلطنتی» ها را نداریم و در دولت هم آن طور دولتهایی که افراد مرفه سرمایهدار کذا باشند نداریم، در ارتش هم آن افراد سپهبد و کذایی که املاک بیاندازه داشتند و آپارتمانهای چندین طبقه داشتند نداریم، این مملکت محفوظ میماند. آن روزی که هر یک از شماها را ملت دید که دارید از مرتبه متوسط میغلتید به طرف مرفه و دنبال این هستند که یا قدرت پیدا بکنید یا تمکن پیدا کنید، مردم باید توجه داشته باشند و این طور افرادی که بتدریج ممکن است یک وقتی خدای نخواسته پیدا بشود، آنها را سر جای خودشان بنشاند. اگر ملت میخواهد که این پیروزی تا آخر برسد و به منتهای پیروزی که آمال همه است برسد، باید مواظب آنهایی که دولت را تشکیل میدهند، آن که رئیس جمهور است، آن که مجلس هست، مجلسی هست، همه اینها را توجه بکنند که مبادا یک وقتی از طبقه متوسط به طبقه بالا و به اصطلاح خودشان مرفه به آن طبقه برسد.
بدانید که اگر دولت این طور باشد و اگر ملت این طور باشد، و اگر مجلس و امثال اینها این طور باشد، اگر یک قدرتی بخواهد هجمه کند به اینجا، مواجه با سی میلیون جمعیت هست و نخواهد توانست؛ نمیتواند آن وقت پیدا کند یک کسی که قدرتمند باشد و آن قدرتمند را وادار کند که ملت را به استضعاف بکشند و بچاپند ملت را برای آنها، تاریخ همین طور بوده. مادامی که این ملتها در بینشان افرادی پیدا نشده است که به آن مرتبه برسد در بین آنها که قدرت مالی یا قدرت دیگرش زیاد بشود و به مردم حکومت کند، نمیتوانند آنها این ملت را از بین ببرند و حکومت بر آنها کنند. و بالاخره یک وقت یک ابرقدرتی مواجه با یک نفر، دو نفر، صد نفر، پانصد نفر هست که آنها را سیر میکند و آنها به جان مردم میافتند و خودش هم کنار مینشیند و حکومت بالاتر را خودش دارد، حکومت پایینتر را به این آدمی که، یا این آدمهایی که در این کشور هستند واگذار میکند. اساس استضعاف ملتها از خودشان و از قدرتمندان بین خودشان بوده و شما شکر کنید که یک همچو مجلسی دارید که از طبقه مرفه توی آن هیچ نیست.
آن طبقهای که اگر مالش را تقسیم کند بین ملت ما، ملت ما ثروتمند میشوند، ندارید حالا. در دولت هم ندارید یک همچو ثروتمندانی و یک همچو قدرتمندانی، ندارد دولت یک همچو قدرتی. رئیس جمهور یک همچو قدرتی که بتواند یک چیز انحرافی را به ملت تحمیل کند، یک همچو مجلسی نداریم که بتواند یا بخواهد یک امر انحرافی را تصویب کند و دولت هم مجری او باشد. مادامی که این حد متوسط محفوظ است این جمهوری محفوظ است و امکان مقابله نیست ما بین قدرتهای بزرگ با همچو دولتی؛ بخواهند کودتا کنند، با کی کودتا کنند؟ بخواهند از خارج وارد کنند، مواجه با کی میشوند؟ مواجه با یک ملتی میشوند که همهشان از این طبقهای هستند که این نهضت را به پیش بردند و با آن قدرت و با آن عظمت به پیش بردند. آنها مطالعه امور را میکنند و اقدام میکنند. آنها الآن درصدد اینند که در بین خود این مردم یک بساطی درست کنند و اختلافاتی درست کنند و بعد تو این اختلافات یک نفر پیدا بکنند که آن، آن نفری که پیداست، در یک طرف واقع بشود و آنها هم به او قدرت بدهند، تا آنکه کم کم با قدرت داخلی، این کشور کم کم ضعیف بشود، و مردم روحیهشان ضعیف بشود و بعد تقدیم کنند به آنها. تا کشور ما این مقام را دارد که بحمد الله از آن طبقه مرفه بالایی که امور را در دست گرفتهاند مبرّی هست. و امور کشور ما به دست امثال شماها و امور کشور ما به دست امثال این «رئیس جمهور» ها و «رئیس مجلس» ها و «نخست وزیر» ها و وزرا و وکلا هست، شما مطمئن باشید که نخواهد توانست یک قدرت خارجی این پیروزی را از بین ببرد.
قدرت طلبی مسئولین، منشا شکست انقلاب
و آن روزی که دیدید و دیدند که انحراف در مجلس پیدا شد، انحراف از حیث قدرت طلبی و از حیث مال طلبی، در کشور در وزیرها پیدا شد، در رئیس جمهور پیدا شد، آن روز بدانند که علامت اینکه شکست بخوریم، خودنمایی کرده؛ از آن وقت باید جلویش را بگیرند. رئیس جمهوری که بخواهد سلطنت کند به این مملکت، خود مردم باید جلویش را بگیرند. مجلسی که بخواهد قدرتمندی نشان بدهد و آن مسائلی که سابق و آن افرادی که سابق در مجلس بودند آن کارها را بکند، خود مردم باید جلویش را بگیرند؛ اگر مردم بخواهند که اسلام را حفظ کنند، جمهوری اسلامی را حفظ کنند، دولت و مجلس و رئیس جمهور و اینها را حفظشان کنند؛ یعنی، حفظ کنند از اینکه- خدای نخواسته- یک وقت قدمی از آن ور برندارند. این شیطانی است که در انسان هست و ممکن است که هر کس را منحرف کند و لازم است که انسان خودش را مهذب کند.
شمایی که میخواهید خدمت به این مردم بکنید و دولت که میخواهد خدمت به این مردم بکند و رئیس جمهور و امثال اینها که میخواهند خدمت به این مردم بکنند، توجه بکنند که خدمتگزارند، در دل خودشان این مطلب را ایمان بیاورند به آن که ما خدمت میخواهیم به این مردم بکنیم. ما در جمهوری اسلامی داریم زندگی میکنیم؛ جمهوری اسلامی که در اسلام مثل رسول اکرم، مثل امیر المومنین- سلام الله علیهما- بر آن حکومت کردهاند، میخواهیم یک همچو حکومتی باشد. یک همچو حکومتی که کفش وصله خورده خودش را میگوید از این ریاستها پیش من ارزشش بیشتر است یا ریاستها ارزشش کمتر از این است. «1» شما باید در روحیهتان این مطلب را حفظ کنید، و مردم هم باید مواظب شما باشند و مواظب همه اینها باشند و هر یک از ما و شما و همه خواستیم که از آن راهی که اسلام داشته است- از اول راهی که داشته است و از آن طریقهای که انبیا داشتهاند- ما بخواهیم عدول کنیم، آن روز نمونه شکست پیروزی اسلام پیدا میشود و تا یک همچو مسئلهای پیدا نشده پیروزی در جای خودش شک نکنید که هست، البته برای خدا باید باشد.
شکرگزاری از خدا با خدمت به محرومین
شما برای خدا در این مجلس حالا آمدید. وقتی مجلس این طور است که یک امتیازی نیست که حالا وقتی شما رفتید توی بازار، مردم کنار بروند که رئیس مجلس آمد یا وکیل مجلس آمد، نخست وزیرش هم این طور است، این جور نیست که وقتی که توی مردم برود، مردم فرق بگذارند با هم و همه اینها این طور هستند، وقتی یک همچو مطلبی را دارید احساس میکنید که امتیاز دنیایی ندارید، این را باید شکر کنید و در شکرانه این نعمت خدمت به خلق بکنید و خدمت به احکام اسلام بکنید و برای اینهایی که اولیای ما هستند؛ این پایین شهریها و این پابرهنهها به اصطلاح شما، اینها ولی نعمت ماها هستند.اگر اینها نبودند، ما یا در تبعید بودیم یا در حبس بودیم یا در انزوا. اینها بودند که همه ما را از این مسائل نجات دادند و همه ما را آوردند و نشاندند به جایی؛ به خیال خودمان جایی است این. باید ملتفت باشید که آقا شما همان آدمی هستید که توی حبس بودید و شما همان آدمی هستی که در تبعید بودی و شما همان آدمی هستی که در انزوا بودی، این مردمند که آمدند ما را آوردند بیرون از همه اینها و ما اگر تا آخر عمرمان به اینها خدمت کنیم، نمیتوانیم از عهده خدمت اینها برآییم. خداوند به ما توفیق بدهد که ما یک خدمتگزاری برای اینها باشیم و به این نعمت موفق بشویم. شما امروز هم که ملاحظه میکنید اینهایی که در جبههها الآن دارند جانفشانی میکنند، اینها از کدام طبقه هستند. شما اگر پیدا کردید در تمام اینها یک نفری که مال آن اشخاصی باشد که دارای سرمایههای بزرگ هستند، آن اشخاصی باشد که در سابق دارای قدرتهایی بودند. اگر یک نفر از آنها پیدا کردید، این محتاج به این است که از ما مژدگانی بگیرید، ولی میدانم که پیدا نمیکنید؛ از همین جمعیتاند. الآن هم اینهایی که جانشان را دستشان گرفتند و شما را حفاظت میکنند و آنهایی که در بین شهرها و در بین روستاها حفظ میکنند شما و مردم را همین طبقه هستند. این طبقهاند که به ما الآن منت دارند و از اول منت داشتند. همینها بودند که هیچ توقعی هم ندارند، هیچ وقت هم نمیآیند توقع کنند.
شما باید توجه به این معنا بکنید که ما را اینها آوردهاند و وکیل کردهاند، آوردهاند و وزیر کردهاند، رئیس جمهور کردهاند. اینها ولی نعمت ما هستند، و ما باید ولی نعمت خودمان را از آن قدردانی کنیم و خدمت کنیم به او و همینها هستند که الآن هم حفظ این کشور را میکنند و حفظ نظام این کشور را میکنند. شما آقایان نمیتوانید که بروید توی کوچهها و- عرض بکنم که- خیابانها و آنجا را اداره کنید، شما یک شان دیگری دارید، یک شغل دیگری در خدمت دارید، آنها هم یک شغل دیگری دارند، اما شغل آنها آن طور است که شما را هم حفظ میکنند. و من امیدوارم که این روحیه در این ملت باقی باشد و با این روحیه که سربازهای ما دارند و پاسدارهای ما دارند و آنهایی که حفاظت این کشور را میکنند، این روحیه را دارند که روحیه بسیار ارزشمندی است و شهادت طلبی است و خود را به حلقوم مرگ انداختن برای نجات اسلام و نجات کشور، خداوند این روحیه را به همه عنایت کند. و مادامی که این روحیه هست و آن مسئلهای که قبلًا عرض کردم هست، مطمئن باشید که این کشور بیمه است و هرگز نخواهد آسیب دید. خداوند ان شاء الله به همه شما، به همه ما توفیق خدمت به خلق و عبادت خدا، که خدمت به خلق هم از بزرگترین عبادتهای الهی است، عنایت فرماید، و شرّ کسانی که میخواهند این کشور را و مسلمین را باز برگردانند به حال انزوا یا به حال تحت سلطه بودن، آنها را هم یا اصلاح و یا اعدام فرماید.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.