مطلب مرتبط

سخنرانى در جمع فرمانداران، بخشداران و اعضاى شوراهاى روستايى‌رفتار قاجار و پهلوی با مردم و اجانباین مردم را باید رضایشان را بدست بیاوریدحساسیت مسئولین حکومت اسلامی در برابر ظلممردم ولی نعمت ما هستندباید همه کوشش کنید که این چیزی که به دست آوردید نگه داریدمجلس در راس همه امور استمایوس کردن مردم در برابر غربمردم و مسئولین همه یک رای دارندلزوم برگزاری انتخابات سالمنیاز مجلس به افراد متعهد و متخصصیک مجلسی میخواهید که دربرابر تهاجمات پایدار باشدشما برای حفظ کشور خودتان پایداری کنیدتکلیف مردم و مسئولین درباره انتخاباتآنکه دخالت در اموراسلامی نمی‌کند بر خلاف اسلام رفتار می‌کندشما بریا اسلام کار بکنیدسخنرانی در جمع فرمانداران، بخشداران و اعضای شوراهای روستایی‌استوری |‌ شما در محضر خدا هستیدشرکت کنید درانتخاباتمایه افتخارمایه افتخار
شناسه مطلب صحیفه
نمایش نسخه چاپی

سخنرانی در جمع فرمانداران، بخشداران و اعضای شوراهای روستایی‌

تهران، حسینیه جماران
وظایف فرمانداران و بخشداران در حکومت اسلامی- اهمیت انتخابات
ناطق نوری، علی اکبر (وزیر کشور)- نوری، عبد اللَّه (نماینده امام در جهاد سازندگی)-فرمانداران و بخشداران سراسر کشور- اعضای شوراهای اسلامی روستاییان‌
جلد ۱۸ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۲۷۸ تا صفحه ۲۸۶

بسم الله الرحمن الرحیم‌

رفتار حکومتهای قاجار و پهلوی با مردم‌

به همه آقایانی که در اینجا تشریف دارند خوش‌آمد عرض می‌کنم و توفیق همه آقایان را از خدای تبارک و تعالی برای خدمت به اسلام و مسلمین و خدمت به کشور خودشان خواهانم. شاید میان شماها کسی نباشد که زمان قاجار را درک کرده باشد، اگر هم باشد بسیار کم است. و همین طور اوایل سلطنت پهلوی، اواخرش را که بسیار تغییر کرده بود با آن اوایل ملاحظه کردید. بافت حکومت در آن وقت و بافت کسانی که در دستگاه دولتی کاری به دستشان بود چه استانداران و چه فرمانداران و چه بخشداران و چه دیگران، یک بافت خاصی بود که مناسب بود با دستگاه شاهنشاهی. ممکن نبود که یک نفر بخشدار حتی در یک مجمعی که مردم عادی هستند، کشاورزان هستند، بازاریها هستند آن هم حاضر بشود، با آنها در صف واحد بنشیند. یک بافت خاصی بود که هر یک از آنهایی که در آن وقت حتی فرماندار یک جای کوچکی بودند اگر مقایسه کنیم با رئیس جمهور امروز ما و نخست وزیر نمی‌توانید بدانید که آنها چه وضعی داشتند و اینها چه وضعی. در رفت و آمدهایشان، در نشست و برخاستهایشان، در معاشرتشان یک وضع عجیبی بود. وقتی که یک حکومتی و لو جای کوچکی وارد می‌شد فراش‌ها و آنهایی که اطراف او بودند مردم را کنار می‌زدند که این آقا می‌خواهد عبور کند از اینجا، چه برسد به اینکه یک وزیر باشد که دیگر او بالاتر از همه، یا یک نخست وزیر باشد و آنها همه در پیش خودشان آن طور یال و کوپال داشتند لکن در مقابل کشورهای دیگر ضعیف و ناتوان‌ بودند. با رعیت آن رفتار غیر انسانی را می‌کردند و رعیت را از هر طرف تحقیر می‌کردند، توهین می‌کردند، اذیت و آزار می‌کردند، از آنها استفاده‌های مادی می‌کردند، ولی در مقابل یک سفیر همه‌شان خاضع بودند.

مردمی بودن مسئولان در نظام اسلامی‌

امروز ما می‌بینیم که فرماندارهای سرتاسر کشور، به طوری که آقا گفتند و بخشدارها و بعضی از کشاورزها و بعضی از مردم عادی در یک جا نشستند. اگر نخست وزیر و وزیر کشور هم که اینجا تشریف دارند و رئیس جمهور و اینها هم بودند اینها هم در بین اینها همان طور نشسته بودند که اگر کسی از خارج بیاید تشخیص نمی‌دهد که کدام وزیرند و کدام فرماندارند و کدام بخشدارند و کدام از مردم عادی کشاورز است. این همان بود که در روایات ما هست که اگر کسی وارد می‌شد در مسجد رسول الله و ایشان با اصحاب نشسته بودند تمیز نمی‌داد، می‌گفت کدام یکی‌تان هستید. سابق معلوم بود هر که می‌آمد در مجلسی، در یک جایی وارد می‌شد معلوم بود که حکومت کی هست. برای اینکه آن در آن بالا نشسته بود با یک یال و کوپال و یک طور وضع خاص، مردم می‌فهمیدند که این است که باید چه باشد. اما رسول خدا در مدینه که مرکز حکومت ایشان بود و سعه حکومتش هم آن وقت زیاد بود، عرب می‌آمد می‌دید که چند نفر نشستند دور هم با هم صحبت می‌کنند، او نمی‌توانست بفهمد که کدام یکی اینها در راس واقع است و حاکم است و کدام یکی از اینها پائینتر هستند. وضع زندگی این بود که تعلیم بدهد به ما که باید این جور باشید که ما بفهمیم تکلیفمان چی است. من امیدوارم که همین طوری که وضع ظاهری شما آقایان فرمانداران و بخشداران و دیگران و همین طور همه اجزاء حکومت اسلامی، امروز همان طور که وضع ظاهریشان یک وضع بی‌آلایشی است، وضع روحی و معنویتان هم همان طور باشد. همان طوری که حضرت امیر- سلام الله علیه- می‌فرماید که وقتی به او اطلاع داده بودند که یک خلخالی را از پای یک زن- حالا یا یهودی بوده یا نصاری کشیدند، می‌فرماید که- به حسب نقل- که انسان اگر از غصه بمیرد عیب‌ نیست. «1» این طور در مقابل ظلم ناراحت می‌شدند. شما همه در محضر خدا هستید، هر جا باشید. قلبهای شما در محضر خداست، بازوهای شما، چشمهای شما، همه چیز شما در محضر خداست و خدا حاضر است در همه جا.

الگو قرار دادن پیشوایان دین در رفتار با مردم‌

کوشش کنید که با بندگان خدا جوری رفتار کنید که امامان شما رفتار می‌کردند، پیغمبر شما رفتار می‌کرد و سایر انبیا رفتار می‌کردند. گمان نکنید که حالا فلان نخست وزیر است، فلان وزیر کشور است، فلان رئیس جمهور است،- فلان رئیس مجلس است- فلان استاندار است، فلان بخشدار است، فرماندار است، گمان نکنید که اینها یک چیزی است. آن که همه چیز است به دست آوردن رضای خداست، و آن به این است که رضای مخلوق خدا را به دست بیاورید. با مردم که شما سرو کار دارید این مردم را باید رضایشان را به دست بیاورید. همین مردم کوچه و بازار و کشاورزهای بسیار عزیز و کارمندان و کسانی که در کارخانه‌ها زحمت می‌کشند اینها هستند که مایه افتخار یک ملت و مایه پیروزی یک ملت است. پیروزی را برای ما و شما اینها به دست آوردند و اینها ولی نعمت ما هستند. و ما باید این معنا را در قلبمان احساس کنیم که با این ولی نعمت‌های خودمان رفتاری بکنیم که خدا از آن رفتار راضی باشد. گمان نکند آن کسی که فرماندار یک جایی است باید به رعیت آنجا، به مردم عادی آنجا، به بازاری آنجا یک وقت خدای نخواسته یک بالاتری بفروشد، آن طوری که ساخت فرمانداران زمان سابق بود. فرق ما بین جمهوری اسلامی و شاهنشاهی این است که جمهوری اسلامی از مردم است و جمهوری اسلامی رهین همین مردم عادی کشور است، و شاهنشاهی می‌گفت نه، من این طور نیست که به مردم کار داشته باشم، ما خودمان باید کارها را، مردم باید تحت سلطه ما باشند و با مردم آن طور می‌کردند. با بندگان خدا رفتار خوب بکنید و پیروزی از آنها به دست ما آمده است.

دشوارتر بودن حفظ پیروزی از اصل آن‌

و بدانید که حفظ یک پیروزی مشکلتر است از پیروزی به دست آوردن، کشورگشایی از حفظ کشور آسانتر است. الآن ما در مشکل حفظ نظام جمهوری اسلامی هستیم، یعنی آن مرحله اول که پیروزی ابتدایی بود گذشت و پیروز شدید بحمد الله، لکن بقای این پیروزی و بقای این دستاوردهایی که شما به دستتان آمد امروز مشکل‌تر از خود آن پیروزی است که به دستتان آمد، نگهداریش مشکل است. باید همه کوشش کنید که این چیزی که به دست آوردید نگه دارید. این ارزان به دست شما نیامده است، بسیار سنگین به دست شما آمده است و کم چیزی هم نیست که به دست شما آمده است. از جهات معنوی من و امثال من نمی‌توانیم حسابش را بکنیم که آن جهات معنوی‌ای که به دست این ملت آمده است چی هست، آن حسابش با خدای تبارک و تعالی است. از حیث ظاهری وقتی که ملاحظه می‌کنید آن چیزی که امروز به دست کشور اسلام و ملت ایران آمده است آن چیزی است که در طول تاریخ برای ایران پیش نیامده بود. ایران قلدرهای زیاد داشت، لکن آنها از ضعفایی بودند که در مقابل دولتهای دیگر تعظیم می‌کردند، خصوصاً در این قرن‌های آخر. هر چه بر این زمان شاهنشاهی گذشت ضعف شاهنشاهی زیاد شد، تا آنجایی که یک سفیر از انگلستان در آن وقت، از امریکا در حالا وقتی که در یک جایی بود مقدرات یک کشور دست او بود، مقدرات کشور ما دست دیگران بود. آن چیزی که شما به دست آوردید این است که شما مقدراتتان را به دست خودتان آوردید. دست امریکا و شوروی و انگلستان و سایر کشورهای دیگر را قطع کردید، بیرونشان کردید. این یک چیز کمی نیست که دست شما آمده است، این یک چیز بزرگ است و حفظش بالاتر از خودش است.
آنهایی که از شما شکست خوردند آرام نمی‌نشینند. آنها در صدد این هستند که جبران کنند شکست خودشان را، و شکست خودشان را بخواهند جبران کنند، به حسب آن طوری که وضع آنها و سیره آنهاست، به دست خود شما می‌خواهند جبران کنند.
می‌خواهند شکست شما به دست خودتان باشد، و این امر بسیار مهم است و باید بسیار رویش دقت بشود. اگر مردم را در کارخانه‌ها، در کشاورزی وادار کنند به اینکه- با ایادی خودشان، وادار کنند به اینکه- سستی کنند در امر کشاورزی که در راس امور یک کشور امثال کشور ماست، و آنهایی که در کارخانه‌ها کار می‌کنند وادار کنند به کم‌کاری، و کارهای دیگر، از آنجا نقطه شکست ما شروع می‌شود.

تکلیف شرعی در انتخابات‌

و چون امروز روزی است که باید راجع به تکلیف خودمان در انتخابات عرض کنم، باید عرض کنم که یکی از اموری که مطمح نظر آنهایی است که می‌خواهند این انقلاب را به شکست برسانند قضیه مجلس است. مجلس یک چیز سهلی نیست کارش. مجلس یک چیزی است که در راس همه اموری که در کشور است واقع است. یعنی مجلس خوب همه چیز را خوب می‌کند و مجلس بد همه چیز را بد می‌کند. و لهذا آنهایی که قبلًا در این کشور حکومت داشتند سعیشان این بود که مجلس را نگه دارند. آن وقتی که دیگر مجلس تحقق پیدا کرده بود و مشروطه شده بود و مجلس پیدا شده بود، سعی می‌کردند که مجلس را به دست بیاورند. آن وقت که نمی‌توانستند با فشار مردم را الزام کنند باید کیک را چیز بکنید، آن وقت با حیله‌ها می‌کردند، ایادی خودشان، در بلاد، و مردم بیچاره را یا اغفال می‌کردند یا خانها وادار می‌کردند و وقتی که رضا خان آمد در کار، دیگر قضیه، قضیه این بود که دست شاهنشاه بود، همه چیز دست او بود. البته این آخر هم همین جور بود. فرماندارها هر جا بودند مامور بودند که در آنجا این آدم را از صندوق بیرون بیاورند. بتوانند مردم را وادار کنند به این کار؛ نتوانستند صندوق‌ها را عوض بکنند، نتوانستند صندوقها را بد بخوانند و همه چیز هم دست خودشان بود. مردم هم چون مایوس شده بودند کنار رفته بودند، راه دیگر باز بود. یکی از امور بسیار مهم که آنها کارهای خودشان را با آن انجام می‌دهند مایوس کردن قشرهای مختلف کشور است. مایوسشان بکنند از اینکه ما کار ازمان می‌آید. کوشش داشتند در رژیم سابق به اینکه مردم را از همه چیز مایوس کنند، «ما نمی‌توانیم، باید از غرب درست بشود، ما همسایه کذا داریم». کوشش می‌کردند در این معنا و کسانی که در مجلس پیدا می‌شد احیاناً که مقابل بایستد، آنها یا همان ایادی خود آنها در مجلس می‌کوبیدند آنها را، و یا اگر نمی‌شد آنها را از بین می‌بردند. مایوس می‌کردند مردم را از اینکه بتوانند خودشان یک کاری انجام بدهند، طبیب بتواند آپاندیس را معالجه کند. این دردآور بود هر وقت من فکرش را می‌کنم متاثر می‌شوم از اینکه در زمان محمد رضا برای یک آپاندیس از خارج طبیب آوردند، و این سرکوبی اطبا محترم ما بود. کارشناس از خارج می‌آوردند، ارتش حتماً باید کارشناس‌اش از امریکا بیاید. یا اگر آن وقت بود از جای دیگر بیاید.
برای ما کارشناس می‌آوردند. برای کارخانه‌های ما کارشناس می‌آمد. می‌آمد که نگذارد خود شما بفهمید. کارشناس ارتشی می‌آمد که نگذارد ارتش چیز بفهمند. نه این که می‌آمد به آنها تعلیم کند، می‌آمد که جلوی تعلم را بگیرد.

مردم، تعیین‌کننده سرنوشت انتخابات‌

امروز که کشور دست خود شما افتاده است و دیگر یک آقا بالا سر ندارید که بیاید بگوید این کار را بکن، آن کار را بکن. از خارج ما هیچ کس را الحمد للَّه نداریم دیگر. هیچ قدرتی الآن در ایران نمی‌تواند یک کاری را تحمیل کند به ما. امروز باید خود شما بنشینید کارتان را انجام بدهید. انتخابات مثل سابق نباشد که از مرکز دستور داده می‌شد که این باید وکیل بشود، دیگر کسی هم حقّ ندارد حرفی بزند. انتخابات دست مردم است، رئیس جمهور و نخست وزیر با آن رعیتی که در کشاورزی کار می‌کند و آن بازاری‌ای که در بازار کار می‌کند، راجع به انتخابات یک جور هستند، علی السواء هستند. یعنی رئیس جمهور یک رای دارد، نخست وزیر هم یک رای دارد و آن کشاورزی که در دوردست افتاده ترین این کشور است، آن هم یک رای دارد. رایشان فرقی با هم ندارد و همه هم مسئول هستند. در تشخیص خوب و بد، اتکال به قول غیر نکنید مگر اشخاصی باشند که مورد اعتماد خودتان باشد صد در صد. این را به مردم دارم می‌گویم و به شما آقایانی که در آتیه متصدی اجرای انتخابات هستید توجه می‌دهم که اگر یک انحرافی در یکی از شما پیدا بشود، و این بعد موجب این بشود که در این جمهوری یک لطمه‌ای وارد باشد به گردن شماست. به اسلام لطمه‌ای وارد بشود به گردن شماست. و اگر در اینجا هم کشف بشود معذور نیستید و مورد تعقیب وارد می‌شوید.
باید شماها بدون توجه به اینکه دستور کسی داده، دستور کسی حق ندارد راجع به انتخابات بدهد، دستور در اجرا، در خوبی اجرا بله، وزیر کشور دستور می‌دهد که اجرا خوب بشود، اجرا اسلامی باشد. اما یک بالایی بخواهد به شما دستور بدهد که کِیَک باید وکیل بشود، کِیَک می‌خواهد وکیل بشود این امر نیست در اسلام، در ایران هم نیست.
اینکه من عرض می‌کنم برای این است که بعدها کسانی که در ایران بعدها و نسلهای بعد می‌آیند بدانند که باید این طور باشند و الّا امروز ما کسی را نداریم که دستور بدهد، پیشنهاد می‌کند و مردم مختارند. فرض بکنید که اگر همه کسانی که در راس [هستند] بروند پیشنهاد بکنند که فلان آدم را شما وکیل کنید لکن شما به نظرتان درست نباشد جایز نیست بر شما تبعیت کنید. باید خودتان تشخیص بدهید که آدم صحیحی است تا اینکه بتوانید رای بدهید.

نیاز مجلس و کمیسیونها به کارشناسان و صاحبنظران‌

و مجرد اینکه این آدم یک آدم خوبی است خیلی، اول وقت نمازش را می‌خواند و نماز شب می‌خواند. این برای مجلس کفایت نمی‌کند. مجلس اشخاص سیاسی لازم دارد، اشخاص اقتصاددان لازم دارد، اشخاص سیاستمدار لازم دارد، اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد. باید تعهد به اسلام باشد و موافقت با جمهوری اسلامی باشد لکن این مسائل هم باشد. در یک مجلس باید همه چیز باشد در این کمیسیونهای مجلس از امور ارتشی و کشاورزی و اقتصاد و همه چیز بحث می‌شود، باید مطلع باشند اینها.
آنهایی که در این کمیسیونها هستند باید اشخاصی باشد در بینشان که عالم به اقتصاد باشد، عالم به امور کشاورزی باشد، عالم به امور اداری باشد، عالم به مسائل جهانی باشد.
مجلس می‌خواهد ایران را در مقابل جهان اداره کند، مجلس یک چیزی نیست که بخواهد ایران را در مقابل خودش درست بکند. ایران در مقابل جهان است امروز، آن هم یک جهان امروزی و یک ایران امروزی. ایران امروزی که تک است در دنیا و جهان‌ امروزی که همه مهاجم‌اند، همه مهاجم به شما هستند. شما می‌خواهید که یک مجلسی داشته باشید که در مقابل این مهاجماتی که از خارج می‌شود پایدار باشد. یک دولتی را او تعیین کند که در مقابل تهاجماتی که در دنیا واقع می‌شود، فشارهایی که واقع می‌شود در دنیا این بتواند دفاع کند، و این از مجلس سرچشمه می‌گیرد، از مجلس دولت درست می‌شود و شما یک همچو مجلسی لازم دارید. شما برای حفظ کشور خودتان، برای حفظ اسلام عزیز، که این همه خون در راهش ریختید باید پایداری کنید و توجه بکنید که حفظ کنید این را، و حفظش نسبت به شماها که مامورین هستید به این است که- اجرایش را بدون اینکه به کسی اعتنا کنید اجرایش را خوب و موافق شرع و موافق اسلام و موافق مصالح کشور اجرا کنید. و مردم هم همه آزادند. عرض کردم از رئیس جمهور و نخست وزیر و وزیر کشور و همه اینها گرفته تا آن کسی که در آخر این کشور مشغول کشاورزی است فرقی ندارند در اینکه مکلف‌اند آدمی را که باید به درد مملکت بخورد انتخاب کنند و خودشان تشخیص بدهند.

آزادی در تشخیص و انتخاب نماینده‌

بازار باید خودش تشخیص بدهد. کارخانه‌ها باید خودشان تشخیص بدهند، هیچ کس تحت تاثیر دیگری نیست. بله اگر چنانچه اشخاص مطمئنی باشند که آنها تشخیص بدهند، شهادت بدهند که فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است، آن وقت مانعی ندارد که کسی به واسطه تشخیص آنها و اطمینان به اینکه این صحیح است رای هم به آنها بدهد. اما این طور نیست که کورکورانه انسان دنبال این باشد که ببیند کیک چه گفته، این صحیح نیست، این در اسلام نیست و در جمهوری اسلامی هم نباید باشد. شما فرمانداران و بخشداران و همین طور اشخاص محترمی که این انجمن‌های اسلامی را در سرتاسر کشور دارند، همه‌تان موظفید به اینکه در این امر دقت کنید که خوب انجام بگیرد، نبادا یک وقت خدای نخواسته، یک تقلبی در کار بیاید، نبادا خدای نخواسته یک اشخاص نابابی خودشان را عوضی جا بزنند که از این معانی بسیار خواهد بود. اینها تکلیف شماست که بکنید. مردم هم خودشان مکلفند به اینکه هم شرکت کنند در انتخابات. نروند کنار، تکلیف است، حفظ اسلام است، رفتن کنار خلاف تکلیف است، خلاف مصالح اسلام است.
آن مقدسی که خیال می‌کند کنار نشسته و دخالت در امور اسلامی نمی‌کند، او بر خلاف اسلام دارد رفتار می‌کند، اگر خدای نخواسته یک همچو آدمی باشد. آن آدمی که به واسطه اینکه مثلًا یک چیز اعوجاجی از یک نفر می‌بیند یا از یک گروهی می‌بیند کنار برود، این بر خلاف مصالح اسلام عمل می‌کند. این معانی در صدر اسلام هم بوده است، در زمان ائمه ما هم بوده است. خوب، همه اینها بوده لکن آنها کنار گرفتند، آنها مشغول فعالیت خودشان بودند. به مردم عرض می‌کنم شرکت کنید در این انتخابات و تمیز بدهید اشخاصی را که لایق‌اند برای این مقام. مقدّرات کشورتان را به دست کسانی بدهید که برای کشور شما مفیدند از حیث سیاست، از حیث اقتصاد، از حیث همه چیز. اگر مسامحه بکنید و امروز هم کسی نفهمد، خدا هست، خدا می‌داند و می‌بیند. شما در محضر خدا هستید هر جا هستید. همه خلق الله در محضر خدا هستند هر جا هستند. بر فرض اینکه من یک کار خلاف کردم اسلام که خلاف نکرده است، شما برای اسلام کار بکنید، چکار دارید که فلان آدم بد کرده. خوب، بد کرد، بد بکند شما خوب بکنید برای اسلام تا آن بد هم به تبع شما ان شاء الله خوب بشود. کنار نروید، آقایان علما کنار نروید. و البته باید از هر طایفه‌ای باشد اطلاعاتش داشته باشد و اشخاصی باشند که همه جهاتشان [خوب‌] باشد. و در هر صورت من دعا می‌کنم که ان شاء الله موفق باشید و مویّد باشید و این مطلبی که جزء فرایض باید حسابش کرد به طور شایسته شما عمل بکنید و به طور شایسته اجرا بکنید و مردم هم به طور شایسته حضور داشته باشند. مردم اگر حضور نداشته باشند و خدای نخواسته، لطمه‌ای به اسلام وارد بشود، مسئول هستند. ان شاء الله خداوند همه شما را موفق کند.
و السلام علیکم و رحمه الله.

«۱»- نهج البلاغه، خطبه ۲۷( خطبه جهاد)


امام خمینی (ره)؛ 13 دی 1362

صوت مطلب

کیفیت متوسطحجم 14/79 مگابایتبیشتر

جمله طلایی

فراز طلایی

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: