مطلب مرتبط

سخنرانى در جمع اعضاى شوراهاى محلى توزيع كالا در تهران (امتحان الهى)سخنرانی در جمع اعضای شوراهای محلی توزیع کالا در تهران (امتحان الهی)مخالف‌خوانهر کس درهر مقامی که هست همان مقام امتحان اوستامروز کشور شما دست خودتان استاگر افراد کشور خلاف میکنند شما کار خوب بکنمسئولیت بزرگ استمشارکت در انتخابات با انگیزه الهیحب نفس پرده پوشیده است روی واقعیاتتوجه به رضای الهی در انتخاباتتوجه به خدا مانع ترس از دشمنایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کرداین عنایت خدارا حفظ کنیدلزوم اتکا به خود و قطع امید از بیگانگان‌عزت و استقلال ارزش و شرافت بزرگ انسانییک همچو معنویتی جز به عنایت خدا نمیشودنظیر نداشته است این وضعی که الآن ایران دارددوران بزن و دررو تمام شده استدست خودتان استآزمایش همگانیتحقیر آمریکاتحقیر آمریکاتبلیغ برای خود یا اسلام؟تبلیغ برای خود یا اسلام؟ایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کردایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کرد
شناسه مطلب صحیفه
نمایش نسخه چاپی

سخنرانی در جمع اعضای شوراهای محلی توزیع کالا در تهران (امتحان الهی)

تهران، حسینیه جماران
گستردگی آزمایش و امتحان الهی
اعضای شوراهای محلی اسلامی توزیع کالا در تهران، کارکنان مرکز تحقیقات مخابرات‌
جلد ۱۸ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۳۰۷ تا صفحه ۳۱۵

بسم الله الرحمن الرحیم‌

مبتلا بودن همه به امتحانات الهی‌

باید تشکر کنم از آقایانی که امروز تشریف دارند، و دعا کنم به توفیق آنها برای خدمت به بندگان خدا. و من امیدوارم که خداوند به همه شماها و سایر برادران شما توفیق خدمت به این کشوری که در طول تاریخ محروم بوده است، خداوند توفیق به شما بدهد که هر کس در هر محلی هست خدمت بکند.
باید عرض کنم که ما و شما و همه اهل دنیا همه برادران ایرانی ما در معرض امتحان هستیم. یعنی مکلفی نیست در عالم که تحت آزمایش خدا و امتحان او نباشد. ما امروز درباره خودمان و مسئولین کشور خودمان و ملت محترم خودمان عرض می‌کنیم، هر کس در هر مقامی که هست و هر مسئولیتی که دارد همان مقام و همان مسئولیت امتحان اوست. امتحان مثلا رئیس محترم جمهور، همان ریاست جمهورش است که آیا در این مقامی که هست چه می‌کند، افکار او چیست، اخلاق او در این زمینه چیست و اعمال او چیست و حتی خطرات قلب چیست، چیزهایی که در قلبش عبور می‌کند و می‌گذرد اینها چیست و همین طور تمام مسئولین، مجلسیها، آنهایی که در مجلس هستند، آنها هم همان کرسی مجلس محل امتحان آنهاست که اینها در این کرسی که نشسته‌اند افکارشان چی هست و اقوالشان چی هست و آرائشان چی هست، و آیا این کرسی، کرسی اسلامی است و برای اسلام است یا اینکه این طور نیست. در همان جا محل آزمایش است. و همین طور دولت محل آزمایش‌اش در همان وزارتخانه‌ای است که هست، در همان جایی که نخست وزیر هست و اهل ادارات در همان ادارات خودشان مرکز امتحان آنهاست. و ارتشیها در مقام قدرت ارتشیشان امتحان می‌شوند، محل امتحانشان همان محلی است که به فعالیت ارتشی مشغولند و سپاه پاسدارانمان در همان محلی که هستند، قدرت در دستشان آزمایش است، تفنگ در دستشان آزمایش است. و همه کسانی که دارای یک ابزاری هستند برای خدمت، همان ابزار آزمایش آنهاست. و همین‌ها هستند که در آن عالم منعکس می‌کنند اعمال ما را. همان تفنگ منعکس می‌کند اعمال تفنگدار را، و همان مجلس منعکس می‌کند در آن عالم اعمال مجلسی را و همان کارهایی که شما عزیزان انجام می‌دهید و موجب تشکر است، و امیدوارم که مورد نظر خدای تبارک و تعالی و تایید او باشد، در همین جا که هستید در تحت آزمایش هستید و اعمالتان منعکس می‌شود. باید توجه کنید که این چیزهایی که منعکس می‌شود یک وقت خدای نخواسته چیزی نباشد که آن روز که منعکس شد در آنجا و شما او را دیدید موجب سرافکندگی باشد. الآن ایران از همه جا به نظر می‌رسد که اهالی ایران از همه جا بیشتر مورد آزمایش‌اند. اهالی ایران از یک رژیمی که همه می‌دانید چکاره بود، با قدرت ملت و دستهای گره کرده مشت‌های گره کرده، در حالی که ابزاری در دست نداشت آن وقت، با فریاد، آن رژیم را از بین برد، و با همان فریادها دست امریکا را و سایر قدرتها را از کشور خودش قطع کرد که امروز کشور شما دست خودتان است. نه یک کسی بالای سر شماست که بخواهد به شما حکومت کند، نه مستشاری از کشورهای دیگر دارید و نه کارشناسان.

مسئولیت همگانی در خدمت به کشور و اصلاح امور

همه چیز دست خود شماست و مسئول خود شمایید. در رژیم سابق ملت می‌گفت خوب، من چه کنم، به دست من چیزی نیست، اگر سوال می‌شد. امروز که همه چیز در دست خود شماهاست دیگر این عذر پذیرفته نیست که من چه کنم. هر کس در هر محلی که هست، آن کسی که در یک اداره ایستاده است و برای رفت و آمد مردم راه می‌دهد یا کارهای دیگر انجام می‌دهد، با آن کسی که در اداره روی صندلی نشسته است و مردم به او مراجعه می‌کنند و آن کسی که در جبهه دارد جنگ می‌کند، و آن کسی که در پشت‌ جبهه هست و خدمت می‌کند، و آن بازاری که در بازار مشغول کسب و تجارت هست، و آن کارمند که در ادارات مشغول فعالیت هستند، و آن دهقان‌ها که در محل کشاورزی مشغول خدمت هستند، و آنهایی که در کارخانه‌ها مشغول فعالیت هستند، و تمام قشرهایی که در این کشور تصور بکنید، تمام اینها، از مقدرات این مملکت سوال می‌کنند از شما. کسی گمان نکند که خوب من بازاری هستم، نمی‌توانم. من یک اداری جزء هستم، من یک کارمند ضعیف هستم. فرق ما بین هیچ یک از شماها نیست در این معنا. هر کس آن محلی که هست همان محل، محل آزمایش‌اش است. آن کارمند جزئی که یک کار جزئی انجام می‌دهد آن کار جزئی آزمایش اوست. آیا این کاری که دست اوست انجام چطور می‌دهد؟ با کسانی که به او در همین جزئی مراجعت می‌کنند چه رفتار می‌کند؟ آیا قصدش از این شیطان است یا قصدش خداست؟ این مساله استثنا ندارد.
انبیا هم مورد آزمایش‌اند. یعنی هر کس در این دنیا پا گذاشت و مکلف بود به تکلیفی، این آزمایش می‌شود و گمان نکند که من این کار را که می‌کنم کسی نمی‌بیند. این کاری که می‌کنید خود این کار منعکس می‌شود. خدای تبارک و تعالی در محضرش واقع می‌شود. ملائکه الله موکل هستند بر این فرد. باید ما فکر کنیم که چه باید بکنیم که از زیر بار مسئولیت خارج بشویم. مائی که امروز مقدرات مملکتمان به دست خودمان افتاده است همه‌مان مسئولیم، کسی نیست که مسئول نباشد، همه هستیم. ببینیم که باید چه کار بکنیم که این مسئولیتی که به عهده ماست به طوری انجام بدهیم که فردا پیش خدای تبارک و تعالی و پیش انبیای خدا خجلت زده نباشیم و آبرومند باشیم. آن این است که هر کس در هر کاری مشغول است او را خوب انجام بدهد. فرض کنید خدای نخواسته، همه افراد کشور خلاف می‌کنند، شما یک نفر کار خوب بکن. هر کسی فکر خودش باشد. هر کسی خودش مسئول کارهای خودش است، هیچ کسی مسئول کار دیگری نیست. او کار را می‌گوید و مواظبت هم می‌کند، اما هیچ کس نمی‌تواند که عمق کارهای شما را بفهمد چه جوری است، لکن در محضر خداست. آنهایی که در هر جا خدمت می‌کنند توجه کنند که خدای تبارک و تعالی و ملائکه‌ای که از طرف خدا موکل هستند مواظب هستند. همین‌ موجهایی که در دنیا از حرف شما، از عمل شما منعکس می‌شود، همینها فردا پیش شما شهادت می‌دهند. باید توجه بکنید به اینکه مسئولیت بزرگ است.
مثلًا کسانی که در جبهه هستند و در جبهه خدمت می‌کنند، اینها گروههای مختلف هستند. ارتشی هست. ژاندارمری هست. پاسدار هست. بسیجی هست. عشایری هست. شهربانی هست. از همه قشرها در آنجا خدمت می‌کنند. مردم عادی هم می‌روند خدمت می‌کنند. اینها مواظب باشند که همین جا محل امتحان آنهاست که آیا اینهایی که دارند فعالیت می‌کنند و می‌خواهند کشور خودشان را نجات بدهند و دفاع کنند از کشور خودشان، آیا اینها با هم هماهنگ هستند، یا هر که می‌خواهد برای خودش کار بکند؟ آیا برای خدا کار می‌کنند یا برای خودشان؟ اگر ملاحظه کردند که میل دارند که این گروه خودشان قدرت داشته باشد قدرت در دست بگیرد نه گروه دیگر، بدانند که عملشان شیطانی است، شهادت‌شان هم اجر ندارد. و اگر دیدند که برای خدا دارند کار می‌کنند، برای خدا کار کردن اینجا معلوم می‌شود که آن کسی که سپاهی است نکشد طرف سپاه همه چیز را. و آن کسی که ارتشی است نکشد طرف ارتش همه چیز را و هکذا دیگران. همه با هم برای خدا و برای نجات ملت و برای نجات کشور به پیش بروند. فرق نکند که این طایفه باشد یا آن طایفه باشد. مقصد عمده است. انبیا این طور بودند. اولیای خدا این طور بودند. کار برای خداست به دست شما انجام بگیرد، گرفته است، به دست من انجام بگیرد، گرفته است، در دست دیگری، گرفته است. اگر ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای مسلح این طور افکارشان باشد پیروزند یعنی، هم در جبهه‌ها پیروزند و هم پیش خدای تبارک و تعالی افتخارمندند و شما از آنجا که بیایید پایین، هر جا بروید همین است مساله.

مشارکت در انتخابات با انگیزه الهی‌

آن کسی که می‌خواهد در انتخابات شرکت کند و کاندیدا می‌شود، آن کسی که کاندیدا می‌کند کسی را، آن کسی را که فعالیت انتخاباتی می‌کند، آن کسی که تبلیغ می‌کند برای خودش یا برای غیر، این آزمایش‌اش همان جاست. تویی که خودت را کاندیدا انتخابات کردی، قدرت این را داری که برای کشورت درست خدمت بکنی، و قدرت‌ خودت را بالاتر از دیگران می‌دانی؟ تویی که دیگری را کاندیدا می‌کنی، دیگران که غیر از این هستند لایق نمی‌دانی؟ این را لایقتر و احسن می‌دانی؟ تویی که فعالیت می‌کنی و تبلیغ می‌کنی برای انتخابات، تبلیغ خودت را می‌کنی یا تبلیغ برای اسلام می‌کنی؟ اگر برای رسیدن به مجلس است، دلت می‌خواهد مجلس بروی و می‌گویی مجلس یک مقامی است، شما تبلیغ برای خودت می‌کنی که همان تبلیغ برای شیطان است. و اگر تبلیغ می‌کنی که بروی خدمت بکنی، من چون می‌توانم خدمت بکنم چرا کنار باشم، بروم خدمت بکنم، این شخص چون لایق است چرا کنار باشد، بیاید خدمت بکند، اگر این طور باشد این برای خداست. و این گاهی وقتها به خود آدم اشتباه می‌شود.
بسیاری از اوقات هست که انسان خودش در کارهای خودش اشتباه می‌کند. یعنی، انسان چون حب نفس دارد خودش را می‌خواهد و همه چیز را هم برای خودش می‌خواهد، مگر اینکه به ریاضات این طور نباشد. این چون حب نفس دارد بسیاری از امور که از خودش صادر می‌شود یا از کسانی که از خودش هستند، اولاد خودش، برادر خودش، عیال خودش، اینها به نظرش خوب می‌آید. و گاهی همین اگر صادر بشود از یک کس دیگری به نظرش بد می‌آید. این برای همین است که، حب نفس اینجا پرده پوشیده است روی واقعیت و نمی‌تواند انسان تشخیص بدهد. باید انسان توجه کند به اینکه آیا من که می‌خواهم یک کسی را انتخاب کنم، اگر این کس یک نفر دیگری از او بهتر بود لکن ارتباطی با من نداشت بلکه با من هم دلخوری داشت، آیا او را کاندیدا می‌کردم؟ اگر او را هم کاندیدا می‌کرد معلوم می‌شود که این برای خدا دارد کار می‌کند، کار به خودش ندارد. و اگر این طور نشد بداند که مساله، مساله شیطانی است نه مساله خدایی. و این دقیق است و این از آن اموری است که بر انسان پوشیده می‌ماند. و دوستان و برادران که همه مسئول هستند باید در کارهای خودشان دقت کنند که برای چی من این کار را می‌کنم؟ من که متکفل توزیع شدم یا در شوراها رفتم برای چی رفتم آنجا؟ می‌خواهم چه بکنم؟ منی که متکفل مخابرات هستم برای چی آنجا رفتم؟ چه نظری دارم؟ منی که در مجلس می‌روم برای چی می‌روم و چه نظر دارم؟ منی که در ارتش خدمت می‌کنم برای چی می‌کنم؟

تلاش برای استقلال کشور با انگیزه الهی‌

اگر بخواهید کشور شما یک کشور مستقلی باشد، یک کشوری باشد که دیگران نتوانند در آن دخالت بکنند از خودتان باید شروع کنید. تمام خوفها و ترسهایی که انسان دارد از دشمن برای این است که، خودش را می‌بیند. چنانچه دید که خدا هست در کار، برای خدا دارد کار می‌کند نمی‌ترسد، برای اینکه، مقدرات دست اوست. گمان نکنید که شما خودتان می‌توانید یک کاری انجام بدهید، شما آن هستید که اگر یک مگس بیاید آزارتان بدهد شب نمی‌توانید بخوابید، یا روز نمی‌توانید آرام بگیرید، اگر یک پشه در شب بیاید نمی‌گذارد شما آرام بگیرید. شما آن کس هستید که اگر یک عنکبوت بیاید، حمله به شما بکند می‌ترسید. شما آن کس هستید که اگر یک گنجشک از شما یک چیزی بردارد برود قدرت ندارید از او پس بگیرید. همه عجز است، همه فقر است، هر چی هست از اوست، از خداست. این استقلالی که خدا داده به ما اگر عنایت او نبود کی می‌توانستیم ما این کار را بکنیم؟ چطور ما می‌توانستیم در مقابل این آشوب دنیا و این قدرتهای شیطانی دنیا یک همچو رژیمی را که همه دنبال این بودند که حفظش بکنند، اگر عنایت خدا نبود، شما با کدام قدرت می‌توانستید این کار را بکنید؟ اگر عنایات خدا و توفیق خدا نبود شما هم چطور می‌توانستید- دست- امریکایی که دنیا را دارد می‌بلعد از کشورتان بیرونش کنید؟ از قراری که شنیدم رئیس جمهور امریکا گفته است که ایران ما را تحقیر کرد. این اول کار است، ایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کرد. اگر عنایات خدا نبود شما چطور می‌توانستید یک قدرتی را که امروز آن طور وضعیت را دارد و آن طور جهازات را دارد و در همه دنیا ریشه کرده است چطور می‌توانستید او را دستش را کوتاه کنید؟ این قدرت خداست، این عنایات خداست، غافل از این نباشید. اگر عنایات خدا نبود چطور شما یک نمونه در دنیا بودید که فقط شما الآن در دنیا هستید که می‌گویید نه شرقی، نه غربی و واقعاً هم این طوری است. ادعا ممکن است کسی بکند اما همه می‌دانند نیست این طور. اگر عنایت خدا نبود کی می‌توانست که یک همچو کاری را بکند که در دنیا نظیر ندارد و نشده است؟ اینها عنایت خداست. این عنایت خدا را حفظ کنید و حفظش به این است که این کشوری را که به شما داده به آن خدمت کنید.

لزوم اتکا به خود و قطع امید از بیگانگان‌

امروز کشور ما احتیاج به خیلی مسائل دارد و دیگران مسائل شما را ابداً حل نمی‌کنند، بلکه بر خلافش می‌کنند. مسائل خودتان را خودتان باید حل بکنید. این نعمتی که برای شما پیش آمده است، نعمت آزادی که پیش آمده است، نعمتی که نمی‌تواند یک قدرتی الآن به شما بگوید که بالای چشمت ابرو، این را حفظش کنید. این یک نعمت الهی است، دیگران ندارند این را. دیگران یا تحت سلطه شرق‌اند یا تحت سلطه غرب‌اند. شما این طور نیست برایتان الآن. این را باید حفظش بکنید، حفظش به دست خود شما باید بشود. یک کشوری که انقلاب کرده است و تازه متولد شده است، انقلاب وضعش این است که به هم خوردگی باشد. انقلاب وضعش این است که کمبود داشته باشد، انقلاب وضعش این است که مثلًا قحطی باشد. انقلابات دنیا این جور نبودند که مثل ایران باشند که به مجردی که انقلاب کردند درها را باز کردند هر که بیاید هر که برود. به مجردی که انقلاب کردند رفتند دنبال اینکه یک دولتی تشکیل بدهند و مجلسی و چه و چه و چه، به فوریت، کجا می‌توانستند این کارها را بکنند؟ اینها روی عنایات خداست که به شما عنایت کرده است. یک کشوری که الآن مبتلای به جنگ است آن هم نه جنگ با یک دولت پوسیده‌ای مثل صدام، جنگ با همه، همه قدرتها دنبال این‌اند که او را دستش را بگیرند و نجات بدهند و نمی‌توانند هم. یک همچو جنگی، الآن شما جنگ با دنیا دارید. همه تبلیغات بر ضد شما هست، همه سلاح‌ها را به او می‌دهند، همه پولها را به او می‌دهند و او را تجهیز می‌کنند و شما خودتانید. خودتان هستید و اتکال به خدا. این خداست که شما را حفظ کرده است، و شمایید که الآن مسئولیتتان زیاد است.

تحمل زحمات در حفظ انقلاب و ارزشهای انسانی‌

اینکه می‌گویم ایران از همه جا بیشتر مسئولیت دارد برای همین است که ایران از همه جا بیشتر مورد عنایت خدا واقع شده است. کجاست که بگوید من مستقلم، نه شرق و نه غرب، هر دو را کنار بگذارد؟ و این شما هستید. وقتی شما هستید و می‌دانید که انقلاب‌ها کمبود دارد، انقلاب‌ها زحمت دارد، بخواهید آدم باشید باید زحمت بکشید، بخواهید ارزش انسانی خودتان را حفظ کنید زحمت دارد. نمی‌شود که انسان تو خانه‌اش بنشیند و ارزشهای انسانی‌اش محفوظ باشد. هر کس تو خانه می‌نشیند و اعتزال «1» می‌کند توسری هم می‌خورد، لکن نمی‌فهمد که دیگر آدم نیست. شمایی که می‌خواهید آدم بشوید زحمت دارد آدم شدن. می‌خواهید سرفراز در دنیا باشید این زحمت دارد؛ بیخود نمی‌شود، اگر نوکری آنها را بکنید دیگر ارزش ندارید، یک پول هم ارزش ندارید. اگر بخواهید از تحت سلطه همه بیرون بروید و خودتان باشید این ارزش دارد، یک ارزش انسانی است، یک شرافت انسانی است، این زحمت دارد، این گرانی دارد، این کمبودی دارد، این جهاد دارد، این دفاع دارد، این شهادت دارد، این برای ارزش انسانی است.
همین است که انبیا برای او کار کردند. همین است که امام حسین برای او کشته شد. اگر آن هم فکر می‌کرد که زحمت دارد، اصحاب او هم با آن کمی فکر می‌کردند زحمت دارد، که توانستند یک همچو انقلابی را بجا بیاورند که تا حالا هم اثرش باقی مانده است. ولی وقتی برای خدا شد، زحمت کم می‌شود. الآن انسان می‌بیند که جوانهایی هستند، من زیاد به اینها بر می‌خورم، جوانهایی هستند که می‌آیند گریه می‌کنند که ما می‌خواهیم برویم به جبهه نمی‌گذارند برویم. همین پریروز یا دیروز بود که یک جوانی آمده بود، گفت دوتا برادرم کشته شده، خودم می‌خواهم بروم. گفتم جوان، تو کافی است، آنها رفتند دیگر بس است، شروع کرد گریه کردن. خوب یک همچو [معنویتی‌]، این جز به عنایت خدا نمی‌شود. یک معنویتی است که غیر از عنایت خدا نمی‌تواند این معنویت را برای کسی ایجاد کند. آنهایی که نشسته‌اند کنار و می‌خوابند و می‌خورند و زندگی حیوانی دارند و نق می‌زنند به این کشور، آنها یک قدری توجه بکنند، از خواب بیدار بشوند. آنهایی که هی نق می‌زنند که اینجاش چه جوری است، آنجاش چه جوری است، آنجاش چه جوری، اینها نمی‌فهمند که ما در چه حالی هستیم. آنها می‌خواهند که شب بخوابیم صبح‌ که پا شدیم همه اداراتمان درست باشد و همه مملکتمان درست باشد و کشاورزی‌مان درست باشد و نمی‌دانم چی. و نمی‌دانند ما در چه حالی هستیم الآن. ما در حال جنگیم.
ما در حال محاصره اقتصادی هستیم. ما در حالی هستیم که امریکا علناً دارد مخالفت می‌کند و جنگ‌افروزی دارد می‌کند با ما، و ما اعتنا هم به او نداریم. باید بفهمیم که وضعیت ما امروز این است که این وضعیت مشکلات دارد. این وضعیت به این زودی درست نمی‌شود. لکن می‌شود، صبر می‌خواهد. آنی که تا حالا شده است یک اعجازی است که در دنیا نظیر نداشته است. شما در طول تاریخ اگر ملاحظه کنید، نظیر نداشته است این وضعی که الآن ایران دارد. این حالی که در جوانهای ما پیدا شده است، در طول تاریخ نظیر نداشته، الّا اولیای خدا. و ما امروز ابتلا به این قدرتها داریم. و این جنگ را ما باید با پیروزی بزودی تمام کنیم. و این به این است که جوانهای ما بروند دنبال جنگ. جوانهای ما این طور نباشد که بگویند تمام شد و رفت سراغ کارش. خیر، تمام نشده، امریکا دنبال کار است. الآن امریکا به میدان آمده. البته میدانی که او می‌آید، آن میدان صحیحی نیست. آن برای انتخاباتی که حالا می‌خواهد بشود، از این حرفها زیاد می‌زند.
لکن ما باید توجه بکنیم که سر و کارمان با یک جنگی است که سرنوشت یک ملت را این درست می‌کند. و باید هر چه زودتر این را تمام کنیم. و این، به این است که جوانهای ما بروند به جبهه‌ها، ننشینند که، این طور نباشد که بنشینند که دیگران برایشان کار کنند.
همه‌مان مسئول هستیم. و من امیدوارم که خداوند به همه شما توفیق بدهد و همه شما را در راه خدا، در راه خودش هدایت کند. و همه ما را توفیق این بدهد که به این ملتی که در طول تاریخ در زحمت بوده و در طول تاریخ در محنت بوده و زیر بار دیگران بوده، نجات بدهیم و خدمت کنیم به این ملت.
و السلام علیکم و رحمه الله.

«۱»- گوشه‏گیری.


امام خمینی (ره)؛ 11 بهمن 1362

صوت مطلب

کیفیت متوسطحجم 17/48 مگابایتبیشتر

جمله طلایی

فراز طلایی

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: