شناسه مطلب صحیفه
نمایش نسخه چاپی

وصیتنامه شخصی و تعیین وصی‌

نجف
وصیتنامه شخصی «1»
جلد ۳ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۲۹۲ تا صفحه ۲۹۴

بسم الله الرحمن الرحیم‌
و الصلاه علی محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.
چون با کمال تاسف فرزند بزرگم که وصی بود به رحمت ایزدی پیوست لهذا وصی خود نمودم، در حال صحت و سلامت، در تاریخ بیست و پنجم ماه محرّم الحرام 1398 فرزند خود نورچشم مکرم حاج سید احمد خمینی- ایّده الله تعالی- را که پس از فوت و تجهیز به نحو متعارف، به اموری که توصیه می‌کنم اقدام و عمل نماید؛ و از خداوند تعالی توفیق و سلامت و تایید او را خواهانم:
1- کلیه وجوهی که در منزل و نزد آقای خلخالی «2» و در قم نزد آقای اخوی «3» موجود است، وجوه شرعیه و سهم مبارک امام- علیه السلام- و سهم سادات عظام است، و یک فلس «4» آنها از ورثه نیست و تکلیف آنها را در وصیت علی حده تعیین نموده‌ام، و ورّاث این جانب حق معارضه با اوصیایی که امر وجوه شرعیه را به آنها واگذار نموده‌ام ندارند؛ و اگر نزد وکلای من در هر جا وجوهی به اسم من بوده باید برسانند به اوصیا، یا به مرجع عادل.
2- کتب و اثاثی را که از کتابخانه این جانب و منزل، دولت ایران به غارت برده است اگر برگرداندند، آنچه اهدایی آقای آقا نجفی مرعشی «5» بوده به کتابخانه ایشان برگردانند و بقیه به همین کتابخانه یا سایر کتابخانه‌ها واگذار شود. و کتبی که از خود این جانب غارت شده است، اگر برگشت، و کتبی که در نجف دارم در اختیار وصی است؛ هر چه مورد احتیاج اوست یا مورد احتیاج نورچشمی حسین پسر مرحوم مصطفی- رحمه الله تعالی- بردارند و باقی را به یک کتابخانه واگذار کنند.
3- منزل شخصی که در قم دارم- نزدیک باغ قلعه- و جزئی مِلکی که در کَمَره «6» دارم و نمی‌دانم چی است و چقدر است و آقای پسندیده اطلاع دارند، بین ورثه- کما فَرَضَه الله «7»- تقسیم شود ولی ورثه موظفند مادامی که مادرشان «8» در قید حیات است، اگر مایل باشد در آنجا اقامت کند، با او مزاحمت نکنند؛ و به عبارت دیگر سُکنی‌ و منافع آن تا زمان حیات، حق ایشان و واگذار به ایشان نمودم و کسی حق مزاحمت ندارد.
4- اثاث البیت- غیر از کتاب که ذکر شد- واگذار نمودم پس از موت به مادر فرزندانم؛ و کسی حق مزاحمت ندارد.
5- دو- سه سال احتیاطاً نماز و روزه از قِبَل این جانب قضا شود، اگر در کَمَره مِلکی دارم یا منافع شخصی در آن، بدهند و الّا احمد تبرّع «9» کند و مختار است در این تبرّع.
6- کتب خطی این جانب را در صورت امکان طبع کنند؛ و اگر کسی خواست طبع کند در اختیار او بگذارند به طوری که ضایع نشود، خصوصاً کتب اخلاقی را.
7- فرزندان من عموماً و احمد خصوصاً موظفند از مادر خود اطاعت کنند و با احترام با او رفتار کنند، و رضای او را به دست آورند که خیر دنیا و آخرت آنها در آن است. و اگر خواست مستقلًا زندگی کند، در صورت امکان، اسباب آن را فراهم کنند.
8- آخرین وصیت من آن است که فرزندان من با صلح و صفا، و مهر و وفا عمل کنند و با فرزندان و عیال مرحوم مصطفی- رحمه الله- با کمال مهر و محبت رفتار نمایند؛ و احمد از همراهی با آنها- حتی المیسور و المقدور- مضایقه نکند.
از خداوند تعالی توفیق و تایید همه را خواستار و امید است که خداوند تعالی همه را از شرور، خصوصاً از آلودگی به دنیا و زخارف آن، محفوظ نگه دارد. و امید آن دارم که پدر آلوده و عاصی و آثم «10» خود را که با بار گران و گرفتاری فراوان دنیا را ترک و به سوی حضرت «قابل التّوب و غافر الذّنوب» «11» کوچ نموده، از دعای خیر و طلب مغفرت فراموش نکنند. «إنّه خیرُ معینٍ» «12» و الحمد للَّه اوّلًا و آخراً و ظاهراً و باطناً. و السلام علیکم.
روح الله الموسوی الخمینی‌

«۱»- این وصیتنامه و نیز وصیتنامه‏های دیگر که در سیر تاریخی اسناد درج شده، بعدها تغییر کرد. آخرین وصیتنامه معتبر آن است که در سال ۱۳۶۸ ه. ش پس از رحلت امام خمینی منتشر شد.«۲»- آقای نصر اللَّه خلخالی، مسئول امور مالی امام در نجف.«۳»- آقای سید مرتضی پسندیده.«۴»- کمترین واحد پول خُرد رایج در عراق.«۵»- آقای سید شهاب الدین مرعشی نجفی( از مراجع تقلید).«۶»- نام سابق خمین و مناطق اطراف آن.«۷»- آن چنان که خداوند واجب فرموده است.«۸»- خانم خدیجه ثقفی.«۹»- در راه رضای خدا بخشیدن.«۱۰»- گناهکار.«۱۱»- پذیرنده توبه و بخشنده گناهان.«۱۲»- براستی او( خداوند) بهترین یاری‏کننده است.


امام خمینی (ره)؛ 15 دی 1356
 

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: