یکوقتی در سال اول انقلاب، بنده صحبتی کردم و این آیه شریفه را مطرح کردم: «وَ اَوحی رَبُکَ اِلَی النَّحلِ اَنِ اتَّخِذی مِنَ الجِبالِ بُیوتاً و مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا یَعرِشونَ * ثُمَّ کُلی مِن کُلِّ الثَّمَراتِ فَاسلُکی سُبُلَ رَبُّکِ ذُلُلاً» خطاب به امام گفتم: این زنبورهای عسل، همان طلبهها بودند که نشستند این شهد را، حرف شما را مکیدند، بعد منتشر شدند در اطراف کشور و در جاهای مختلف و این شهد را به کام مردم ریختند؛ آنجایی هم که لازم بود، نیش زدند. نیش هم زدند. طلبهها این کار را کردند، حوزه قم این کار را کرد. اگر حوزه قم نبود، اگر امام بزرگوار مثلاً در جایی مثل تهران یا یکجایی که حوزه علمیهای وجود نداشت، این حرکت را شروع میکرد، معلوم نبود به این موفقیت برسد.
کتاب عبد صالح خدا؛ صفحه 101