آن وقت راجع به کیفیت عملی که انجام میدهند، این از حیث افراط و تفریط، باید انسان اجتناب کند از طرف و هر کس که در آن رژیم وارد بوده، ما بگوییم که اینها همهشان فساد بودند. در بین این افراد، افرادی بودند که در آن وقت، خون جگر میخوردند، لکن الزام داشتند به بعضی کارها. البته اگر جنایاتی از آنها صادر شده باشد، آن وقت آن مسئله دیگری است. اما مجرد اینکه این آدم در آن وقت در وزارتخانه بوده، در اداره بوده یا- فرض کنید- در آن حزب فاسد «رستاخیز» بوده، مجرد این را نباید شما میزان قرار بدهید. در آن وقت، شما خوب، بودید و ملتفت هستید؛ غالب شما توجه به این مسائل دارند که در آن وقت الزامی بود. آن مرد، آن مرد ناصالح، آن مرد فاسد اعلام کرد که هر کس وارد نمیشود در این حزب، برود از ایران. خوب، در یک همچو محیطی، ممکن است بسیاری افرادی که با آن رژیم هم مخالف بودند، میدیدند چاره ندارند، الّا اینکه وارد بشوند.