در اوایل زمان رضا خان که قدرتش مستقر شد، یکی از اموری که او انجام داد همین بود که روحانیت را در بین مردم- هی کم کم- میخواست از بین ببرد. از شوفرها شروع کرده بودند. در آن زمان شوفرها یک آلت دستی بودند که [یکی] از علما برای من نقل کرد- خدا رحمتش کند- که من در اراک بودم و میخواستم بیایم به تهران یا قم، اتومبیل به من اجاره نمیدادند. و آن شوفر گفت که ما به دو طایفه بنا داریم که اتومبیل کرایه ندهیم و آنها را سوار نکنیم: یکی فواحش و یکی معمم! این از دست شوفرها در آن زمان. حالا هم من نمیدانم چه جوری است که باز شوفرها را کشیدند در کار، با اینکه شوفرها حالا، غیر آن وقت هستند. البته حالا هم متعهدند اکثراً ان شاء الله، لکن بعض از آنها شروع کردند. تبلیغاتی در آنها شده است. یک دستهبندیهایی شده است که حالا هم اهل علم را بعضی از شوفرها سوار نمیکنند. این همان توطئهای است که از اول انگلیسها درست کرده بودند، و حالا هم عمال همه قدرتهایی که با شما مخالفند. شما یک توجه باید داشته باشید، و ملت هم یک توجه. توجه شما این است که از حدود وظایف شرعیه خودتان و روحانی خودتان تجاوز نکنید.