من عکس مجسمه آتاتورک را در ترکیه- آن وقت که تبعید بودم به آنجا- دیدم که مجسمه او رو به غرب بود و دستش را بالا کرده بود. و آنجا به من گفتند که این علامت این است که ما هر چه باید انجام بدهیم باید از غرب باشد. باصطلاح، آتاتورک یک مرد مثلًا روشنی، یک مرد کذایی بوده. و در کشور ما هم بعضی از روشنفکرها - به اصطلاح- گفته بودند که ما باید از سر تا قدم اروپایی و انگلیسی باشیم تا بتوانیم ادامه حیات بدهیم. ما تا نفهمیم که خودمان هم یک شخصیتی داریم، مسلمانها هم یک گروهی هستند و شخصیتی دارند و میتوانند خودشان هم کار انجام بدهند، تا نخواهیم یک کاری را، نمیتوانیم و تا بیدار نشویم، نمیخواهیم. ما را در غفلت و در خواب نگه داشتند که ما هیچ یک از امور صنعتی را قادر بر تحققش نیستیم. ملت ما فقط لُولِهِنْگ میتواند بسازد. کار دیگر از او نمیآید. باور کرده بود این ملت بیچاره روی تبلیغاتی که قدرتهای پیشرفته و بزرگی کرده بودند. و تبلیغات داخلی که وابستگان به آن قدرتها کرده بودند به اینکه ما باید همه چیزمان از خارج باشد.