آقایان دعوت میکنند مردم را به قیام. قیام بر ضد کی؟ قیام بر ضد جمهوری اسلامی؟ این مردمی که با خون خودشان جمهوری اسلامی را مستقر کردند حالا بیایند توی خیابانها بگردند و بیفتند به اینکه بیایید ما این احکام غیر انسانی را کنار بگذاریم! این جمهوری اسلامی به درد نمیخورد! همه این نهادها همه دروغ و غلط! همهاش! بیایید بگویید خوب، نقص دارد؛ بگویید قوه قضائیه نتوانسته است عمل کند. خوب، همراهی کنید تا بشود. بگویید دولت نمیتواند که اقتصاد این ملت را یک روزه درست کند. شما بیایید.
درست کنید. حرف نباشد. شعار نباشد. من هم اینجا میتوانم بنشینیم و بگویم که ما در یکروز میتوانیم دنیا را به هم بزنیم. نگویید که تو نمیتوانی. تو هم نمیتوانی! مگر امکان دارد.
که یک همچو مملکت خرابی که برای ما گذاشتند، و شما هم هر روز خرابترش کردید و دارید میکنید، هر روز دعوت به خلاف دارید میکنید، آرامش را از این مملکت بردید، مگر امکان دارد که دیگر آقای رجایی بتواند اقتصاد این مملکت را بزودی درستش کند؟ اگر شماها بودید، تا حالا خرابش کرده بودید! این بیچارهها دارند اینجا درستش میکنند، اگر شماها بگذارید. اگر شماها بگذارید، اینها کوشش دارند میکنند برای این که درست کنند مساله را. لکن مسئله اقتصاد یک چیزی نیست که بله، خوب است کشاورز- اقتصاد آقایان این است- کشاورزان مشغول کشاورزی بشوند و کارخانه داران مشغول کار بشوند و کارگران مشغول کار بشوند و بیکاران به کار گذاشته بشوند! اینها همه خوب است. شما میتوانید این کار را بزودی بکنید؟ شما میتوانید یکدفعه بیایید و همه ایران را کشاورزیش را درست کنید و همه این بیکارها که در انگلستانش بیشتر است و در امریکایش بیشتر است- و آنهایی که قبله گاه شما هستند نتوانستهاند حلش بکنند- شما میتوانید حلش بکنید؟ این گوی و این میدان، بفرمایید! لکن قضیه این نیست؛ مساله این نیست. مساله این است که نمیخواهند این چیزها باشد.
یک دولتی که اسلامی باشد و در وزارتخانهاش وقتی میخواهند بنشینند با هم صحبت کنند، اول قرآن میخوانند. آخر این هم رسم شد، که یک مملکتی قرآن بخواند! این «مرتجعین»، «این مرتجعین» در وزارتخانه قرآن میخوانند! شما با این چیزها بَدید.
آقایان دعوت میکنند مردم را به قیام. قیام بر ضد کی؟ قیام بر ضد جمهوری اسلامی؟ این مردمی که با خون خودشان جمهوری اسلامی را مستقر کردند حالا بیایند توی خیابانها بگردند و بیفتند به اینکه بیایید ما این احکام غیر انسانی را کنار بگذاریم! این جمهوری اسلامی به درد نمیخورد! همه این نهادها همه دروغ و غلط! همهاش! بیایید بگویید خوب، نقص دارد؛ بگویید قوه قضائیه نتوانسته است عمل کند. خوب، همراهی کنید تا بشود. بگویید دولت نمیتواند که اقتصاد این ملت را یک روزه درست کند. شما بیایید.
درست کنید. حرف نباشد. شعار نباشد. من هم اینجا میتوانم بنشینیم و بگویم که ما در یکروز میتوانیم دنیا را به هم بزنیم. نگویید که تو نمیتوانی. تو هم نمیتوانی! مگر امکان دارد.
که یک همچو مملکت خرابی که برای ما گذاشتند، و شما هم هر روز خرابترش کردید و دارید میکنید، هر روز دعوت به خلاف دارید میکنید، آرامش را از این مملکت بردید، مگر امکان دارد که دیگر آقای رجایی بتواند اقتصاد این مملکت را بزودی درستش کند؟ اگر شماها بودید، تا حالا خرابش کرده بودید! این بیچارهها دارند اینجا درستش میکنند، اگر شماها بگذارید. اگر شماها بگذارید، اینها کوشش دارند میکنند برای این که درست کنند مساله را. لکن مسئله اقتصاد یک چیزی نیست که بله، خوب است کشاورز- اقتصاد آقایان این است- کشاورزان مشغول کشاورزی بشوند و کارخانه داران مشغول کار بشوند و کارگران مشغول کار بشوند و بیکاران به کار گذاشته بشوند! اینها همه خوب است. شما میتوانید این کار را بزودی بکنید؟ شما میتوانید یکدفعه بیایید و همه ایران را کشاورزیش را درست کنید و همه این بیکارها که در انگلستانش بیشتر است و در امریکایش بیشتر است- و آنهایی که قبله گاه شما هستند نتوانستهاند حلش بکنند- شما میتوانید حلش بکنید؟ این گوی و این میدان، بفرمایید! لکن قضیه این نیست؛ مساله این نیست. مساله این است که نمیخواهند این چیزها باشد.
یک دولتی که اسلامی باشد و در وزارتخانهاش وقتی میخواهند بنشینند با هم صحبت کنند، اول قرآن میخوانند. آخر این هم رسم شد، که یک مملکتی قرآن بخواند! این «مرتجعین»، «این مرتجعین» در وزارتخانه قرآن میخوانند! شما با این چیزها بَدید.