خوب، در زمان این رژیم که فریاد میکردند که «آزادزنان و آزادمردان» چه فعالیتی زنها داشتند؟ فعالیتی که ما از زنها میدیدیم این بود که چند تایشان جمع بشوند، با آن وضع فضیح، بروند سر قبر رضا خان، آنجا تشکر کنند از اینکه ما را آزاد کردید! چه جور آزاد کرد؟ چه کرد؟ فکر این نیستند که چه آزادی اینها به آنها اعطا کردند، و تا چه اندازه اینها میخواستند زنها یا مردها آزاد باشند. بله، آنها یک آزادی را میخواستند- حالا هم این اشخاصی که قلم دستشان است و بر ضد اسلام و بر ضد روحانیت چیز مینویسند همین آزادی را میخواهند- و آن آزادی است که دیکته شده است از غرب برای به فساد کشیدن جوانهای ما. زن و مردشان را اینها میخواهند که آزاد باشند! زنها برای اینکه در مجالس آن طوری که تشکیل میدادند و داشتند بروند آنجا و با آن وضع در حضور چشمهای ناپاک مردها آن وضع را درست کنند. این نحو آزادی میخواهند که هم خواهرهای ما را به فساد و تباهی بکشند؛ و هم جوانهای ما، مردهای ما را به تباهی بکشند. اینها میخواهند که همه فحشا آزاد باشد. آزادی زمان ایشان، که آزاد زن و آزاد [مرد، کی] توانست راجع به مسائل روز یک کلمه بگوید؟ و کدام مرد توانست که راجع به گرفتاریهایی که ملت ما از دست اجانب و از دست داخلیها داشتند یک کلمه بنویسد؟ کدام مطبوعات ما آزاد بودند؟ کجا رادیو- تلویزیون آزاد بود؟ و مردم، جوانها، دانشگاهیها، و طُلّاب علوم دینی، کجا آزاد بودند؟ در این پنجاه سال، که من شاهد قضایا بودم، آزادی واقعیِ مفید برای جامعه مسلوب بود. هیچ نداشتیم؛ یعنی زنها آزاد نبودند که راجع به مسائل جامعه فعالیت بکنند، یا حرف بزنند راجع به گرفتاریهای ملت. راجع به گرفتاریهای ملت به دست شرق و غرب هیچ آزادی نبود. راجع به گرفتاری این ملت از دست دولتهای دست نشانده یک کلمه آزاد نبودند که صحبت کنند.