در سال هزار و نهصد و هفتاد و شش ایشان با شاه مصاحبهای کردند در کاخ نیاوران. و در آن مصاحبه برای شاه قسمتهایی از نظریه روانشناسانی که مال سازمان سیا بودند برایش خواندند. آنها این مرد را خیلی زیرک ولی قدرت طلب و خطرناک بررسی کرده بودند. هفته گذشته روزنامه نیویورک تایمز با جسارت بسیار در این مورد راجع به حضرت آیت الله نظر داد. نظر عدهای از شخصیتهای مختلف را جویا شد. در واقع حضرت آیت الله، یک روانشناسی گفت که، روحیه انتقام در وجود شما بسیار قوی است. ممکن است استدعا کنم در این مورد توضیح بفرمایید نظرتان را.].
این روانشناسها حفظی صحبت میکنند یا سیاسی. حفظی بدون بررسی یا از روی سیاست بحثها را میکنند. امّا شاه را گفتند که آدم با ذکاوتی است. اگر ذکاوت داشت مبتلا نمیشد به این ابتلایی که الآن مبتلا شده است و به نصیحت علمای اسلام گوش میکرد.
اینکه مبتلای به این بلیات شد برای این است کُودَن بود، نه ذهنش صاف بود، و اما آن جهت دیگر که خودخواه و قدرت طلب و اینها بود، همین طور هست و شاید یک مقدار هم برای همین جهت بود که ابتلائات پیدا کرد.
و اما راجع به اینکه، انتقامجو هستیم، این را باید شما خودتان- از این ملت و از این اجتماع ملت- بر یک مطلب توجه داشته باشید. آیا سی و پنج میلیون جمعیت ما همه انتقامجو هستند. و از روی انتقامجویی همچو قیامی کردند؟ یا سی و پنج میلیون خودشان را خواستند از زیر بار ظلم و ستم و چپاولگری و اینها خارج بکنند؟ این ملتی که میخواهند آزاد باشند، به کسی که آزادی آنها را سلب کرده است با او مخالفت میکنند.
این در لغت شما و در لغت این روانشناسان انتقامجویی است؟ یک ملتی که میخواهند استقلال خودشان را به دست بیاورند و در مقابل کسانی که استقلال آنها را از آنها گرفته است قیام کردند، و نهضت کردند این در لغت روانشناسان شما انتقامجویی است؟ ما چه انتقامجویی داریم.
ما میخواهیم که این شخص بیاید اینجا و ما جنایاتی که او کرده است اصولش و ریشههایش را پیدا بکنیم. و ملتهای دنیا را خبردار بکنیم از اینکه دشمن بشریت چه اشخاصی هستند. این انتقامجویی نیست. بلکه این یک امر انسانی است که ملت قیام به او کرده و برای دفاع از خودشان قیام کردند. دفاع از مصالح یک مملکتی در لغت ما اسمش انتقامجویی نیست. ممکن است در لغت روانشناسان شما اسمش انتقامجویی باشد و لغتها جای خودش را عوض کرده باشند.