فیلم

سیاست بازان کاسب کار

جبران خسارات معنوی محتاج به مطالعات است که مطالعه کنند کارشناسهایی که واقعاً دلسوز بر این ملت هستند، نه آنهایی که اظهار دلسوزی می‌کنند. چون امروز این معنا که هر کسی انقلابی خودش را می‌داند، هر کسی ملی خودش را می‌داند و هر کسی دلسوز خودش را برای ملت می‌داند، امروز یک کسب رایجی شده است، جزء کسبهاست این الآن. کاسبها یک وقت در دکان می‌نشینند و اجناس می‌فروشند، یک وقت در جاهای دیگر می‌نشینند و آن حرفهایی را که خودشان می‌دانند، برای استفاده تحویل می‌دهند تا استفاده کنند. امروز وضع این طور شده است. اشخاصی که در زمان طاغوت طرفدار طاغوت بودند، بلندگوی طاغوت بودند، پشتیبان طاغوت بودند، امروز طرفدار اسلامند به حسب ظاهر. مخالف با طاغوت می‌گویند هستیم. می‌گویند مخالف با رژیم سابق هستیم. اینها اشخاصی هستند که هر روزی نان را به نرخ آن روز می‌خورند.
اگر همین امروز هم مساله خدای نخواسته برگردد، خواهید دید که همین قلم به دستها- ... بعضیشان البته، بعضیشان هم متعهدند- همین بعضی از روشنفکرها، همین بعضی از قلم به دستها، همین بعض چیزنویسها، خواهید دید که همان مسائل سابق، و باز دعاگو و ثناگوی همان رژیم هستند. امروز چون اینجا بیشتر مردم به آن توجه دارند، آنها برای یک کسب اعتبار به اینجا متوجه شده‌اند، ولی قلوبشان اینجا نیست. فردا چنانکه یک ورقی دیگر پیش بیاید، آنها پای آن بیرق سینه می‌زنند. اینها سینه زنند! بیرق اسلام بلند بشود پایش سینه می‌زنند، لکن به اسلام کار ندارند. بیرق کفر هم باز بلند بشود پایش سینه می‌زنند برای استفاده. امروز اگر امریکا غلبه پیدا کند، آنها سینه برای امریکا می‌زنند. الآن که من اینجا ایستاده‌ام اشخاصی هستند که روابط با امریکا دارند. روابط دارند با کسانی که با امریکا روابط دارند. اینها سینه زنند. پای هر عَلَمی سینه می‌زنند. به نظرشان فرقی نیست ما بین عَلَم اسلام یا عَلَم کفر. آن کسبش را می‌خواهد بکند. او می‌خواهد اسم بلند کند. او می‌خواهد مردم او را به روشنفکری بشناسند. او می‌خواهد مردم او را به آن چیزهایی که پیش ملت رایج است بشناسند.

" /> 1358092301 - 02.jpg
 
کلیدواژه:

جبران خسارات معنوی محتاج به مطالعات است که مطالعه کنند کارشناسهایی که واقعاً دلسوز بر این ملت هستند، نه آنهایی که اظهار دلسوزی می‌کنند. چون امروز این معنا که هر کسی انقلابی خودش را می‌داند، هر کسی ملی خودش را می‌داند و هر کسی دلسوز خودش را برای ملت می‌داند، امروز یک کسب رایجی شده است، جزء کسبهاست این الآن. کاسبها یک وقت در دکان می‌نشینند و اجناس می‌فروشند، یک وقت در جاهای دیگر می‌نشینند و آن حرفهایی را که خودشان می‌دانند، برای استفاده تحویل می‌دهند تا استفاده کنند. امروز وضع این طور شده است. اشخاصی که در زمان طاغوت طرفدار طاغوت بودند، بلندگوی طاغوت بودند، پشتیبان طاغوت بودند، امروز طرفدار اسلامند به حسب ظاهر. مخالف با طاغوت می‌گویند هستیم. می‌گویند مخالف با رژیم سابق هستیم. اینها اشخاصی هستند که هر روزی نان را به نرخ آن روز می‌خورند.
اگر همین امروز هم مساله خدای نخواسته برگردد، خواهید دید که همین قلم به دستها- ... بعضیشان البته، بعضیشان هم متعهدند- همین بعضی از روشنفکرها، همین بعضی از قلم به دستها، همین بعض چیزنویسها، خواهید دید که همان مسائل سابق، و باز دعاگو و ثناگوی همان رژیم هستند. امروز چون اینجا بیشتر مردم به آن توجه دارند، آنها برای یک کسب اعتبار به اینجا متوجه شده‌اند، ولی قلوبشان اینجا نیست. فردا چنانکه یک ورقی دیگر پیش بیاید، آنها پای آن بیرق سینه می‌زنند. اینها سینه زنند! بیرق اسلام بلند بشود پایش سینه می‌زنند، لکن به اسلام کار ندارند. بیرق کفر هم باز بلند بشود پایش سینه می‌زنند برای استفاده. امروز اگر امریکا غلبه پیدا کند، آنها سینه برای امریکا می‌زنند. الآن که من اینجا ایستاده‌ام اشخاصی هستند که روابط با امریکا دارند. روابط دارند با کسانی که با امریکا روابط دارند. اینها سینه زنند. پای هر عَلَمی سینه می‌زنند. به نظرشان فرقی نیست ما بین عَلَم اسلام یا عَلَم کفر. آن کسبش را می‌خواهد بکند. او می‌خواهد اسم بلند کند. او می‌خواهد مردم او را به روشنفکری بشناسند. او می‌خواهد مردم او را به آن چیزهایی که پیش ملت رایج است بشناسند.

لینک مرتبط

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: