همه اموری که در نظر این حکومتها مقصد است، در نظر انبیا راه است. تمام دنیا در نظر انبیا خودش یک مقصود نیست. خودش یک محراب و مقصد نیست. خودش یک راه است که از این راه باید برسند به مرتبهای که آن مرتبه، مرتبه عالی انسانی است که اگر یک موجودی، یک انسانی این مرتبه عالی انسانی را به آن رسید، این سعادت دارد و سعادتش محصور به این عالم نیست. در همین عالم هم سعادت دارد اما محصور نیست. مقصود، یک عالم ماورای این عالم هست. آنها ماورا را دیدند. یک عالم غیبی که بر ما الآن مجهول است. آنها دیدند و آمدند که این اشخاص که اگر رهاشان کنند افسارگسیختهاند و هر کاری که میخواهند میکنند آنها را، هم قوه غضبیهشان را، هم قوای شهوانیشان را و هم قوای شیطانیشان را که همه را دارد. اینها را اول مهار کند و بعد از مهار، یک راهی که باید بروند و این قوا مخالف با آن هستند آن راه را ببرند، راه میبرند برای رسیدن به آن مقصد اعلا. این کار انبیاست، مع الاسف این کاری که انبیا میخواستند بکنند و همیشه هم دنبالش بودند، کم موفق میشدند. موانع زیاد بود برای اینکه انسان به حسب طبع خودش مایل به شهوات و شهوت، غضب و شیطنت و این مسائل است.