در تمام این مراحل، روحانیت نقش اول داشت. یعنی دانشگاهیها بودند، روشنفکرها همهشان نه البته، دانشگاهیها، دانشجوها تقریباً اکثراً همیشه همه، بازاری چه و چه، همه اینها نقشی داشتند. لکن آنکه ملت را بسیج کرد، آن روحانیون بودند. یعنی هر محلهای یک مسجد یا چهار تا مسجدی که دارد، چهار تا روحانی دارد، مردم به آن اعتقاد دارند. آنکه من همیشه به ملت ایران سفارش کردم که این دژ محکم را از دست ندهید و به این روشنفکرهایی که میخواهند، شاید میل داشته باشند که مملکتشان استقلالی داشته باشد، مملکتشان آزاد باشد، سفارش کردم که اینها سد بزرگی است که اگر از دست بدهید نمیتوانید کاری انجام بدهید. اگر این روحانیت را از این نهضت از اول برمیداشتیم، اصلًا نهضتی نمیشد مردم به کس دیگر گوش نمیدادند. مردم به این روشنفکرها گوش نمیدهند. اینها یک ده نفر- صد نفر، هزار نفر آنکه خیلی از اینها. من الآن نمیدانم یک حزبی باشد، هزار نفر داشته باشد، غیر از حزب اسلامی اگر باشد مردم به آنها گوش نمیدهند. [دائما] فریاد بزنند، هر چه فریاد بزنند، اینها بیخود میگویند. اینکه میتواند یک ملت را تجهیز کند و تا پای مرگ ببرد، آن این جمعیت است. اینکه میگویید نقش بزرگی داشتند، واقعاً این طور است که مایی که مطلعیم بر میزان علاقه مردم به روحانیینشان، منتها سعه شعاع نفوذ روحانیین مختلف است با هم. اما هر کدام در هر شعاعی هستند، آن عدهای که آنجا هستند به حرف آنان گوش میدهند. یعنی میبینند که چنانچه دنبال حرف این بروند، این برایشان سعادت است. خیرخواهشان هست. اگر هم کشته بشوند، سعادت است.