احزاب مختلفه بعد از این انقلاب، از قراری که میگویند، حدود دویست گروه پیدا شده. دویست گروه معنایش این است که یک جمعیتی که باید منسجم بشوند دویست گروه شدند که از هم جدا بکنند همه را. در تهران اگر بنا باشد دویست تا حزب و گروه و امثال اینها باشد و [دائماً] اظهار وجود، هر روز تو روزنامه فلان گروه هم اظهار وجود کرد، این معنایش این است که 35 میلیون جمعیت میخواهد از هم منفصل بشود. جدا جدا بشود یعنی آن انسجامی که باعث پیروزی شما شد، آن کارشناسهایی که ملتها را شناختند و راه ملتها را مطالعه کردند، راه شکست آنها را مطالعه کردند و طرح دادند برای آن، بهتر از این چه بکنند، بدون اینکه محتاج باشد که یک قدرتی و قوایی بیاید، خودشان را به جان هم میاندازند. احزاب را دستشان قلم بدهند. این او را چیز بکند؛ تهمت به او بزند. او تهمت به او بزند او، او را تضعیف کند. من گمان میکنم که از اول که احزاب پیدا شده است در امثال ایران، این یک طرحی بوده است از خارج. آنها احزاب دارند، آن مملکتهای دیگر، لکن احزابی که آنها دارند فرمش یک جور دیگر است. این طور نیست که یک کاری بکنند که برای کشورشان مضر باشد. لکن وقتی صادر شد به این مملکتها برای اینکه توجه به عمق مسائل ندارند، احزابی درست میشوند که به حال کشورشان مضر است.