آنکه بت میپرستد و آنکه نمیپرستد، همه یک ظواهری و یک ذکری و آدابی دارند، ظواهرش که مثل هم است؛ ابو سفیان هم نماز میخواند، معاویه هم امام جماعت بود؛ ظواهر همین ظواهر است؛ آنچه این نماز را بالا می برد، آن روحی است که دمیده میشود به نماز، آن روح اگر باشد نماز بالا میرود ... همه ما این طور هستیم. بازی ندهیم یکدیگر را. همه عبادتمان برای خودمان است. آنکه خیلی آدم خوبی است برای بهشت عبادت میکند. شما بهشت را بردارید از روی اعمال، ببینیم کی عبادت میکند!
عَشِقَ العِبَادَهَ وَ عانَقَها، یک دسته مردم این طورند، عبادت برای بهشت اصلًا مطرح نیست پیش آن کسی که از خودش گذشته و خارج شده از این بیت، و به مرتبه موت رسیده؛ پیش او لذات چیزی نیست، بهشت اصلًا مطرح نیست، مرده است او: ادرَکَهُ المَوتُ؛ برای او این حرفها مطرح نیست، بهشت و جهنم همه علی السواء است پیش او. او اثنی عَلی ذاتِ الله تعالی؛ ثنا کرده است برای خدا. او خدا را اهل اینکه عبادتش بکند یافته است.
کتاب تفسیر سوره حمد، ص۱۲۳