‏بی نصیب آنکه در این جَمع چو من عاقِل بود‏

دریای فنا

‏کاش روزی بسر کوی توام منزل بود
که در آن شادی و اندوهْ مُراد دل بود‏
کاش از حلقۀ زُلفت گرهی در کف بود
که گره بازکُنِ عُقدۀ هر مُشکِل بود‏
دوش کز هجر تو دلْ حٰالت ظلمتکده داشت‏

‏یاد تو شمع فروزندۀ آن محفِل بود
دوستان، می زده و مَست و ز هوش  افتاده‏

‏بی نصیب آنکه در این جَمع چو من عاقِل بود
آنکه بشکست همه قید، ظلوم است و جهول
‏وآنکه از خویش و هَمه کون و مکان غافِل بود‏
دَر بر دل شدگان علم حجاب است حجاب‏

از حجاب آنکه برون رفت بحقّ جاهِل بود
عاشق از شوق بدَریای فنا غوطه ور است
بی خبر آنکه بظلمتکدۀ سٰاحِل بود
چون بعشق آمدم از حوزه عِرفان، دیدم‏
آنچه خواندیم و شنیدیم هَمه باطِل بود

دیوان اشعار امام خمینی (ره)

دریافت طرحدریافت استوری طرح
اشتراک ‏بی نصیب آنکه در این جَمع چو من عاقِل بود‏
کلیدواژه:
امام خمینیشعردیوان اماماشعار امامدیوان اشعار