از آن ور آخوندهای درباریشان تبلیغ میکنند و افساد میکنند و بر ضد اسلام حرفها میزنند، تفرقه میاندازند بین مسلمین؛ از آن طرف هم، آنها به جان مردم افتادهاند و همه چیزشان را دارند میبرند. و ما هم کنار بنشینیم، تماشا کنیم؛ ما تماشاچی هستیم! ما چه کاری به این کارها داریم! ما میرویم نمازمان را میخوانیم و روزهمان را میگیریم و تمام شد! تکلیف همین است؟! امیر المومنین همین بود؟ سید الشهدا، اگر این فکر را میکرد که نمیرفت به کربلا، با یک عدد معدودی. این فکر را نمیکرد، این فکر غلط ما در ذهن او نبود. امیر المومنین، اگر بنا بود که خیر، هی مسامحه کند شمشیر نمیکشید هفتصد نفر را یکدفعه بکشد، تا آخر آن اشخاصی که قیام کرده بودند به ضدش، تا آخر، ضد اسلام بود دیگر، تا آخرشان را کشت و چند نفر دیگر فرار کردند، بعد هم آمدند آن فساد را کردند، فراریهایشان آن فساد را کردند. شما بدانید که از حبسهای ما، همین اشخاصی هستند که مفسدند. ما اشخاصی که مفسد نیستند، یک آن هم میل نداریم باشند. اگر از اینها هر چه بیرون برود هر یکشان بیرون بروند آدم میکشند، آدم نشدهاند اینها. ما تا کی باید خواب باشیم؟ ما تا کی سادهاندیش باشیم؟