. اگر ما فرض بکنیم که شماهایی که از اول میخواهید آموزش بدهید و نهضت سوادآموزی درست کردید، همراه او، شما پرورش نداشته باشید و تهذیب نفس نداشته باشید، این عمل شما خیلی خوب، اما هدر رفته است، همراهش باید این باشد. و اگر چنانچه، شمایی که متکفل آموزش نونهالان هستید، فقط دنبال این باشید که ما علمشان را درست کنیم و دنبال پرورششان نباشید، دنبال تهذیب نفس نباشید، شما هم موفق در کار نخواهید بود. یعنی، یک خدمت مثبتی برای کشور خودتان نکردید.
بالاتر از اینجا، دانشگاه است. اگر اساتید دانشگاه فقط همّشان این باشد که درس بگویند- البته در دانشگاههای سابق ما، درس هم درست نبود. اگر بود، ما این قدر عقب نمانده بودیم از دانش هم. حالا ما فرض میکنیم که خیر، خوب حالا هم ان شاء الله خوب است- فقط بنایشان بر این باشد که تعلیم کنند اینها را، پهلویش تربیت نباشد، تربیت معنوی نباشد، از دانشگاه آنها میآید بیرون که فساد میکنند. حوزههای علمی هم همین طور است. اگر در حوزههای علمی قدیمی تهذیب نباشد، اخلاق نباشد، آموزش معنوی نباشد، فقط آموزش علمی باشد، فقط علم در کار باشد، آنجا هم افرادی از آن خواهند بیرون بیاید که دنیا را هلاک میکنند، به هم میزنند. پس آن دو رکن آموزش با رکن پرورش باید بگوییم که اینها با هم هستند، و اگر با هم در یک جمعیتی، در یک بنگاهی، در یک مدرسهای، در یک دانشگاهی، اینها همدوش هم رفتند و جلو رفتند، آن وقت است که ما استفاده از دانشگاه میکنیم؛ استفاده از حوزههای علمی میکنیم؛ استفاده از همه جا میکنیم. از آموزشهای پایین و بالا، همه جا، همه مراتب.