شان بزرگ اهل علم این بود که این آقا نمیفهمد سیاست را! اگر یک آقایی اصلًا عقلش نرسید به اینکه سیاست چیست، این بزرگوار بود خیلی؛ آقایی است که دخالت در امور نمیکند، قربانش بروم، چه آقای خوبی، ظهر میآید نمازش را میخواند و میرود توی خانهاش مینشیند! و به ما این مطلب را تحمیل کرده بودند. این شیاطینی که میخواستند این جمعیت را کنار بگذارند، به ما همه تحمیل کرده بودند این مطلب را که اگر یک آقایی- فرض کنید که- عقیدهاش این بود که باید وارد بشود در سیاست و در گرفتاری ملت، میگفتند: این آقا سیاسی است! همین که میگفتند «سیاسی»، این دیگر باید برود، از جامعه باید جدا بشود.
این را تحمیل کرده بودند شیاطین به ما و نگذاشته بودند که ما خود پیغمبر اکرم را و حالاتش را مطالعه کنیم و نگذاشته بودند که ما حالات حضرت امیر را مطالعه کنیم؛ ببینیم که آیا آنها چه جور وضعی داشتند. پیغمبر اسلام در سیاست دخالت نمیکرد؟ میتوانید بگویید پیغمبر هم یک عامل سیاسی بوده، پس کنار؟ در امور سیاست وارد نمیشد؟
تمام عمرش در امور سیاسی بود؛ تمام عمرش را صرف کرد در سیاست اسلامی و حکومت اسلامی تشکیل داد. حضرت امیر حکومت اسلامی داشت و حکومتهای اسلامی میفرستاد آن طرف. اینها سیاست نبودند؟ حضرت امیر را تخطئه میکنید؟
اینهایی که میگویند نه، دیگر لازم نیست و آخوندها بروند سر جایشان بنشینند، این آخوندها مدعی این هستند که ماها تابع آن موالی هستیم، شما قبول ندارید که [این طور بوده؟] یا باید قبول نکنید که اصلًا پیغمبر اسلام وارد سیاست میشد؛ و حکومتی نداشته و گوشه مدینه توی مسجد نشسته بوده و مساله میگفته؛ این جور بوده؟ حضرت امیر هم گوشه خانهاش نشسته بود و عبایش را روش میکشیده و میرفته مسجد نماز میخوانده برمیگشته باز آنجا مینشسته مطالعه میکرده، مساله این بوده؟ یا اینها از اول وارد سیاست بودند؟
مدتی که مکه بود، حضرت رسول (ص) نمیتوانست یک حکومتی تشکیل بدهد، لکن مشغول جمعآوری افراد بود، مشغول یک سیاست زیرزمینی بود. بعد که کار را درست دید و آمدند به مدینه، آنجا دیگر حکومتی بود، تشکیل دادند و فرستادند. همان آخری هم که در رختخواب رحلت خوابیده بودند، جیش اسامه بیرون شهر مهیا بودند برای رفتن و حضرت رسول گفت: «خدا لعنت کند کسی را که تخلف کند»- به حسب روایت- از جیش اسامه. قضیه، بعد از مرگشان هم میخواستند درست بکنند- کردند درست. آن همه شمشیری که حضرت امیر زد، به ما حالی کرده بودند که یکی از خلاف مروتها پوشیدن لباس جندی است. این خلاف است، این با عدالت نمیسازد! حضرت امیر هم مگر عادل نبود؟ سید الشهدا مگر عادل نبود؟ خلاف مروت بود آن کاری که سید الشهدا میکرد؟! آن کاری که حضرت امیر میکرد؟!
شان بزرگ اهل علم این بود که این آقا نمیفهمد سیاست را! اگر یک آقایی اصلًا عقلش نرسید به اینکه سیاست چیست، این بزرگوار بود خیلی؛ آقایی است که دخالت در امور نمیکند، قربانش بروم، چه آقای خوبی، ظهر میآید نمازش را میخواند و میرود توی خانهاش مینشیند! و به ما این مطلب را تحمیل کرده بودند. این شیاطینی که میخواستند این جمعیت را کنار بگذارند، به ما همه تحمیل کرده بودند این مطلب را که اگر یک آقایی- فرض کنید که- عقیدهاش این بود که باید وارد بشود در سیاست و در گرفتاری ملت، میگفتند: این آقا سیاسی است! همین که میگفتند «سیاسی»، این دیگر باید برود، از جامعه باید جدا بشود.
این را تحمیل کرده بودند شیاطین به ما و نگذاشته بودند که ما خود پیغمبر اکرم را و حالاتش را مطالعه کنیم و نگذاشته بودند که ما حالات حضرت امیر را مطالعه کنیم؛ ببینیم که آیا آنها چه جور وضعی داشتند. پیغمبر اسلام در سیاست دخالت نمیکرد؟ میتوانید بگویید پیغمبر هم یک عامل سیاسی بوده، پس کنار؟ در امور سیاست وارد نمیشد؟
تمام عمرش در امور سیاسی بود؛ تمام عمرش را صرف کرد در سیاست اسلامی و حکومت اسلامی تشکیل داد. حضرت امیر حکومت اسلامی داشت و حکومتهای اسلامی میفرستاد آن طرف. اینها سیاست نبودند؟ حضرت امیر را تخطئه میکنید؟
اینهایی که میگویند نه، دیگر لازم نیست و آخوندها بروند سر جایشان بنشینند، این آخوندها مدعی این هستند که ماها تابع آن موالی هستیم، شما قبول ندارید که [این طور بوده؟] یا باید قبول نکنید که اصلًا پیغمبر اسلام وارد سیاست میشد؛ و حکومتی نداشته و گوشه مدینه توی مسجد نشسته بوده و مساله میگفته؛ این جور بوده؟ حضرت امیر هم گوشه خانهاش نشسته بود و عبایش را روش میکشیده و میرفته مسجد نماز میخوانده برمیگشته باز آنجا مینشسته مطالعه میکرده، مساله این بوده؟ یا اینها از اول وارد سیاست بودند؟
مدتی که مکه بود، حضرت رسول (ص) نمیتوانست یک حکومتی تشکیل بدهد، لکن مشغول جمعآوری افراد بود، مشغول یک سیاست زیرزمینی بود. بعد که کار را درست دید و آمدند به مدینه، آنجا دیگر حکومتی بود، تشکیل دادند و فرستادند. همان آخری هم که در رختخواب رحلت خوابیده بودند، جیش اسامه بیرون شهر مهیا بودند برای رفتن و حضرت رسول گفت: «خدا لعنت کند کسی را که تخلف کند»- به حسب روایت- از جیش اسامه. قضیه، بعد از مرگشان هم میخواستند درست بکنند- کردند درست. آن همه شمشیری که حضرت امیر زد، به ما حالی کرده بودند که یکی از خلاف مروتها پوشیدن لباس جندی است. این خلاف است، این با عدالت نمیسازد! حضرت امیر هم مگر عادل نبود؟ سید الشهدا مگر عادل نبود؟ خلاف مروت بود آن کاری که سید الشهدا میکرد؟! آن کاری که حضرت امیر میکرد؟!