ملت نباید بنشیند که دولت همه کارها را انجام دهد. یک وقتی بود که دولت علی حده بود و ملت علی حده، وقتی اینها جدای از هم بودند یک کارهایی را میگفتند باید دولت بکند به ما چه ربطی دارد. اگر در آن زمان یک جنگی واقع میشد ابداً مردم کاری نداشتند. اگر دعا نمیکردند که خود اینها، خود این ظالمها شکست بخورند لا اقل کاری نداشتند. رضا خان را وقتی که از ایران بیرون کردند مردم جشن میخواستند بگیرند از باب اینکه خوب، یک ظالمی رفته است. اینکه الآن مملکت ما همه چیزش استقرار پیدا کرده است، برای این است که حکومت و غیر حکومت تو کار نیست، خود مردماند. خود این مردم یک رئیس جمهور درست کردند و نخست وزیر هم آن کسانی که وکیل آقایان بودهاند درست کردهاند و همه از خود این مردم، یک کسی را نیاوردهاند که فلان السلطنه یا فلان الدوله یا از امریکا آمده باشد یا از فرانسه آمده باشد. حالا الآن همه حکومت و مجلس و چیز و اینها از خود این مردم است و مردم نباید بنشینند که حکومت برایشان کار بکند، از اول هم ننشستهاید شما برای این معنا. وقتی که جنگ واقع شد، در خارج از جبهه تمام شما دخالت داشتید و زحمت میکشیدید، هر کس به هر اندازهای که از او میآمد، آن کسی که در اتوبوسرانی و اینها بود زحمت خودش را میکشید، آنهایی که در خارج کشور از دوستان ما بودند، از جوانان ما بودند، آنها هم کمک میکردند به اینها.