مطلب مرتبط

مصاحبه با خبرنگار ژاپنی (جنایات امریکا- اهداف انقلاب)بی اطلاعی مردم ژاپن از اوضاع ایرانما با ملتها مخالفتی نداریممنطق ملتها با منطق دولتها فرق داردما با منطق مظلومها داریم صحبت می‌کنیمتفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلاباتوقتی که دیدند آزادند توطئه‌ها شروع شدابرقدرتها خیال می‌کنند کشورها همان دستگاه دولتی است ما مسائلمان، مسائل مظلومین است آن که با ما مخالف است طبقه ظالم استتعین و تکلیف آمریکا برای سازمان های بین المللیاراده الهی به حذف مستکبریناراده الهی به حذف مستکبرینلانه جاسوسی باید بسته شودلانه جاسوسی باید بسته شوداراده الهیاراده الهیمنطق اقلیتمنطق اقلیت
شناسه مطلب صحیفه
نمایش نسخه چاپی

مصاحبه با خبرنگار ژاپنی (جنایات امریکا- اهداف انقلاب)

قم
خیانتها و جنایات امریکا و مظلومیت ملت ایران- اهداف انقلاب اسلامی
جلد ۱۱ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۱۲۳ تا صفحه ۱۳۴

توضیح تاریخی

  • در اواخر مهرماه 1358 سفر محمدرضا به آمریکا اعلام شد و مساله مداوای پزشکی و نیاز به استراحت عنوان گردید. جیمی کارتر رییس جمهور وقت آمریکا با فرستادن یک پروانه اقامت در آمریکا برای وی و همراهانش تلاش نمود حضور شاه در این کشور را به مشکلات جسمی و بیماری وی ارتباط دهد نه مسائل سیاسی. این عمل در موقعیتی صورت گرفت که مسوولان نظام اسلامی، برای محاکمه شاه، تقاضای استرداد وی را از دولت‏ها داشتند. ر.ک. سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، www.irdc.ir
  • در روز 13آبان1357 با هدف وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند. دانشجویان از دانشگاه‌های تهران، پلی‌تکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و... گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا، از دیوارهای سفارت بالا رفته و علیرغم مقاومت محافظین و آمریکایی‌ها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند. ر.ک سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، www.irdc.ir
  •  23آبان1357 کارتر رییس جمهور وقت آمریکا دستور توقیف تمامی دارایی های منقول و غیر منقول ایران در ایالات متحده آمریکا و همچین نقود ایرانی در بانک های این کشور را صادر کرد. این عمل در پاسخ به گروگان گیری 63 نفر از افراد حاضر در سفارت سابق آمریکا در تهران (لانه جاسوسی) اتفاق افتاد. ر.ک سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، www.irdc.ir

مصاحبه‌کننده: خبرنگار ژاپنی‌
[خبرنگار ژاپنی: به نام تمام مردم ژاپن از شما تشکر می‌کنم که اجازه داده‌اید که با شما مصاحبه کنیم‌
دفعه قبل، سال گذشته در نوفل لوشاتو بود که با شما یک مصاحبه‌ای کردیم که کوتاه بود. امسال می‌خواهیم با عمق بیشتری واقعیات ایران را به مردم ژاپن نشان بدهیم که متاسفانه شناخت کاملی از ایران نداریم.
و حالا سوال اولم را شروع می‌کنم‌
سوال: می‌گویند که در مبارزه‌ای که شما علیه امریکا شروع کرده‌اید، در مورد سایر کشورها، شما ژاپن را در جمع این متجاوزین می‌بینید یا تبعیضی قائل هستید؟].
جواب: بسم الله الرحمن الرحیم- اول من راجع به آن حرفی که ایشان زده‌اند که ژاپنیها اطلاع ندارند از اوضاع کشور ما، باید یک کلمه بگویم که چرا باید ژاپنیها اطلاع نداشته باشند و چرا باید مطبوعات ژاپن و گروه تبلیغاتی ژاپن یک چنین مهمی که در دنیا واقع شده است و یک چنین ظلمی که در طول پنجاه سال بیشتر به ما شده است و یک چنین تعدی که دولت امریکا به ما روا داشته است، چرا نباید در مطبوعات ژاپن، در گروه تبلیغی ژاپن منعکس بشود تا مردم بی‌خبر باشند. این را من باید یک چنین احتمالی را بدهم که دست امریکا در کار است که نمی‌گذارد مسائل ما به دنیا برسد. و مع الاسف به این اعترافی که شما کردید که ملت ژاپن اطلاع از مطالب ما ندارد، این احتمال پیش می‌آید که این فعالیت در ژاپن هم بوده است که نگذارند مسائل ما منعکس بشود، و یا بالعکس منعکس بکنند. و اما راجع به سوالی که کردید راجع به ملتها، حتی ملت امریکا و هر ملت دیگری، ملت ما و ما هیچ ابداً مخالفتی با آنها نداریم و از آنها هم به ما ظلمی نشده است که ما مخالفت با آنها داشته باشیم. مسائل روی دولتهاست. ما الآن منتظر این هستیم که ببینیم دولتهای اروپایی، دولتهای آسیایی، ژاپن در این قصه‌ای که ما داریم و مظلومیتی که برای ماست و این تعدیاتی که دولت امریکا بر ما کرده است و این خلاف قوانینی که آقای کارتر می‌کند و یک نفر مجرم را پناه داده است و برای اینکه ما مطالبه آن مجرم را می‌کنیم «1»، این هیاهو را در عالم راه انداخته است و ما را تهدید به حصر اقتصادی یا دخالت نظامی می‌کند. ما ببینیم که دولتهای اروپایی و آسیایی، دولت ژاپن در این قضیه چه عملی خواهند کرد. آیا با مظلومها موافق‌اند یا با ظالم؟ آیا با ما که دادخواهی می‌کنیم از همه عالم، در همه عالم دادخواهی خودمان را بلند می‌کنیم و مع الاسف نمی‌گذارند که صدای ما برسد به ملتها. حالا ما ببینیم که آیا ژاپن و امثال ژاپن در این امتحانی که برای همه پیش آمده است، مقابله یک ملت مظلوم که همه چیزش را پنجاه سال بیشتر است بردند از بین و یک دولت ظالم که همه چیز ما را برده است، آیا دولتها در این باب چه می‌کنند؟ ما در اینجا حسابمان با دولتها جدا می‌شود. در همین مبارزه، حساب ما با دولتها معلوم می‌شود که دولتهایی که طرفداری ظالم را بکنند پیش ما ممتازند از دولتهایی که طرفداری مظلوم را بکنند. و اگر ژاپن هم در آن طرف واقع بشود، در صف ظالمها واقع بشود، ما در صف مظلومین هستیم و با او هم موافقتی نداریم. و اگر در صف مظلومها واقع بشود و کمک به مظلومها بکند، ما همان طور که با ملت ژاپن هیچ مخالفتی نداریم با دولت هم نخواهیم مخالفت داشت.
[از زمانی که ما به ایران آمده‌ایم می‌بینیم که مردم ایران خیلی لطف دارند نسبت به ژاپنیها و با محبت با آنها رفتار می‌کنند. می‌خواستیم بدانیم که آیا شما ژاپن را در اردوگاه غرب قرار می‌دهید یا اینکه او را متمایز می‌دانید از غرب؟]
- من جواب را الآن دادم که ما با ملت ژاپن ابداً مخالفتی نداریم. و با ملت امریکا هم مخالفتی نداریم. لکن آقای کارتر دارند منعکس می‌کنند در امریکا که ملت ایران با ملت‌ امریکا مخالف است. و این هم یکی از جنایاتی است که دارد واقع می‌شود در تاریخ که ما فریاد می‌زنیم که ما با آقای کارتر مخالف هستیم برای اینکه او برده است جانی ما را و حمایت از او می‌کند. و او دارد منعکس می‌کند که ما با ملت امریکا مخالف هستیم. و ملت امریکا را وادار می‌کند که از ما عصبانی بشوند و با ما مخالفت کنند. در صورتی که این طور نیست. ما الآن هم فریاد می‌زنیم که ما با کارتر که جانی ما را برده و حفظ کرده است و هیاهو در دنیا به راه انداخته است و بر خلاف واقع دارد مطالب را منعکس جلوه می‌دهد و تحت تاثیر این قدرتهای شیطانی صهیونیسم واقع شده است. ما از او فریاد می‌زنیم. ما با ملتها به هیچ وجه مخالفت نداریم. بلکه ما با مظلومها که ملتها هم از طبقه مظلومین هستند موافق هستیم. و با اشخاصی که ظلم می‌کنند، چه در مملکت خودشان و چه به ملت خودشان ظلم بکنند و چه به ملتهای ضعیف ظلم بکنند، با آنها ما مخالف هستیم.
[آیا مذهب شیعه هم از لحاظ جنبه مذهبی و هم از لحاظ جنبه سیاسی یک [جنبه‌] ایدئولوژیک است که با واقعیت ایران منطبق است و این بر چیست؟]
- مذهب شیعه در طول تاریخ، از زمانی که اسلام وجود پیدا کرده است توام با وجود اسلام، امام شیعه هم بوده است همراه با اسلام. و بعد هم مذهب شیعه یک مذهبی است که سیاسی- اجتماعی است. و در تمام دوره‌ها با ظالمهای وقت، با حکومتهای جابری که در اسلام بوده‌اند مثل زمان اموی و عباسی و بعد از او با حکومتهای دیگر مذهب شیعه و پیروان شیعه بودند که با اینها مخالف بودند. و مخالفتشان روی اصل ظلمی بوده است که آنها حکومت را ظلماً به دست گرفتند و با مردم رفتار جائرانه می‌کردند. و علمای شیعه و بزرگان شیعه با آنها مخالفت می‌کردند. و لهذا در طول تاریخ گرفتاری علمای شیعه و بزرگان شیعه به دست امثال امویها و امثال عباسیها و بعد از آن هم دولتهایی که به وجود آمده است، گرفتاریهای اینها زیاد بوده است. و می‌شود گفت که دائماً اشخاصی از اینها در حبس بودند. در تبعید بودند. و یک مسئله‌ای است اینکه شیعه است که در تمام امور مملکتی دخالت می‌خواهد بکند. و یک طریقه‌ای است، یک مذهبی است که اسلامی‌ است، و در همه ابعاد شئون کشور باید دخالت بکند، و می‌خواهد دخالت بکند، و می‌خواهد که دست ظالمها را از ممالک اسلامی بلکه از سر مستضعفین کوتاه کند.
مذهب شیعه طرفدار مستضعفین است و طرفدار مظلومین است و خصم با ظالمها و مستکبرین است. و هم عقاید شیعه این طور است و هم اعمالش این طور بوده است و هم بزرگان شیعه دائماً در این خط و صراط بودند. و این طور باقی خواهد ماند تا آخر که اسلام است.
[ایشان می‌گویند که کتاب شما را که در فرانسه به اسم حکومت اسلامی درآمده است که همان ولایت فقیه [است‌] خوانده‌ام و در این کتاب خوانده‌ام که اسلام باید مذهب عفو و اغماض باشد. در حالی که پرسشی که از افکار عمومی در فرانسه شده نشان می‌دهد که 79 درصد مردم فکر می‌کنند که مبارزه شما بر ضد شاه به خاطر ارضای امیال شخصی و انتقامگیری شخصی شما بوده است. در این باره نظرتان چیست؟]
- این هم از مسائلی است که ابرقدرتها، قدرتهای بزرگ برای ما پیش آورده‌اند. ملتها به واسطه اعمال قدرت بزرگ قدرتها اطلاع از مسائل ما پیدا نکردند. اگر اطلاع پیدا کرده بودند، رای آنها غیر رای دولتها بود. منطق ملتها با منطق دولتها فرق دارد. وقتی دولتها مسائل را وارونه بر خلاف واقع جلوه می‌دهند، البته ملتها هم منحرف می‌شود افکارشان.
اینکه شما می‌گویید که در فرانسه یک چنین امری واقع شده است و عفو و اغماضی که در اسلام مطرح است آنها مبدل کردند به انتقامجویی. چنانچه آقای کارتر هم این مسائل را می‌گوید و در ملت خودش منتشر کرده است. اینها برای این است که مسائل ما پیش مردم معلوم نیست. مطالب ما را اگر بدانند که ما چه می‌گوییم و در مقابل ما چه منطقی است، ما می‌گوییم که ما پنجاه سال مظلوم واقع شده‌ایم و تاریخ ما، تاریخ عالم اگر چنانچه ضبط کنند تاریخ ایران را، شاهد بر این بوده است که ما از زمانی که رضا خان آمده است در ایران و او را انگلیسیها آوردند و تا این وقتی که محمد رضا بود که او را امریکاییها تایید می‌کردند و دنبال حرفهای آنها بودند، ما در این پنجاه سال همه چیزمان به باد رفته است.
ما یک ملت مظلوم هستیم. در این پنجاه سال، ذخایرمان که باید صرف مستمندان ما، زاغه‌نشینان ما بشود، برده شده است. و به کاخ‌نشینان داده‌اند و ابرقدرتها از آن استفاده کردند. ملت ما روی یک گنج بزرگی که آن نفت است، نشسته‌اند و گرسنگی می‌خورند.
و امریکا و امثال امریکا این مخزنهای ما را می‌بردند، چپاول می‌کردند در این پنجاه سال و می‌دادند به اشخاصی که کاخ‌نشین هستند و قدرت طلب هستند. و می‌دادند به اجانب و در مقابلش برای این ملت هیچ چیز نبود. یک مطلب ما این است که ما می‌گوییم که این آدم که الآن امریکا او را نگه داشته است و از او حمایت می‌کند و دنیا را متزلزل کرده است امریکا برای خاطر یک نفر جانی. ملت ما می‌گویند که این جانی که به ما آن قدر خسارت مالی وارد آورده است و آن قدر خسارات جانی این پدر و پسر برای ملت ما بار آورده‌اند، قتل عامهایی که در زمان این پدر و پسر واقع شده است و جوانهایی که از ما تلف شده است، قبرستانهای ما را اینها آباد کردند و خانه‌ها را خراب و مملکت را خراب، مملکت ما ویرانه‌ای شده است به واسطه بودن این شخص و پدرش در این مملکت و حکومت کردن آنها. و به دست حکومتهای بزرگ اینها را به ما سلطه دادند. و ما این مطلب را می‌گوییم که ما یک ملت مظلوم هستیم که همه چیز ما را اینها از بین بردند.
و ما حالا این مجرم خودمان را می‌خواهیم بیاوریم اینجا که این چیزهایی را که از ما برده به بانکها سپرده شده است، ما به دست بیاوریم. و ما آن جانی اصلی را پیدا بکنیم که آن کسی که این آدم را وادار کرده است به این کار و مامور کرده است و به ما مسلط کرده است. ما می‌خواهیم این آدم را پیدا بکنیم که مخازن خودمان را که برده است و در بانکها هست، کشف بکنیم و بگیریم. و این همه جمعیت که از ما کشته است، ما نمی‌توانیم از او انتقام بگیریم تا اینکه کسی بگوید انتقامجویی است. یک نفر آدم در مقابل یک نفر آدم باید قصاص بشود. یک نفر آدم که از اول حکومتش تا حالا بیش از صد هزار جمعیت را از ما کشته است، ما چطور می‌توانیم از او انتقام بگیریم تا این منطق بیاید پیش که شما می‌خواهید انتقام بگیرید. ما می‌خواهیم اموالمان را از او پس بگیریم. ما می‌خواهیم بیاید اینجا و معلوم بشود به مظلومهای دنیا که ظالم اصلی کی هست. کیست که دنیا را این طور مشوش کرده. آنهایی که اینها را مامور کرده‌اند، در حکومتهایی که به دست آنها در این‌ مملکتهای اسلامی و در سایر ممالکی که حکومتهایشان دست نشانده اینها هست. ببینیم که ظلمهایی که شده است از چه راهی شده است. و کی این ظلمها را کرده است. و چه کسی وادار کرده است که این ظلمها را بکنند. این را چنانچه منطق دولتها این است که این انتقامجویی است معلوم می‌شود منطق آنها غیر منطق مظلومان است. چنانچه همیشه این طور بوده است که منطق ظالم یک منطق بوده است و منطق مظلومها منطق دیگر بوده است. ما با منطق مظلومها داریم صحبت می‌کنیم، نه با منطق ظالمها. ظالمها البته منافع ما را بردند. و حالا که یک نفر کنار گذاشته شده است که به آنها منفعتی نمی‌رسد آنها البته این مسائل را طرح می‌کنند و قضیه انتقامجویی [را]. و الّا اسلام تمامش عفو است. تمامش این است که کسانی که خلاف می‌کنند و البته مظلومها می‌توانند که از آنها [انتقام‌] بگیرند، لکن اسلام مذهب عفو است. لکن منطق آقای کارتر و امثال آقای کارتر غیر از این مطلب است. مایی که یک نفر آدم را می‌خواهیم که بفهمیم که ریشه فساد، چه کسی است و به دنیا معرفی کنیم این ریشه فساد را، تا اینکه فساد در دنیا از بین برود. مایی که می‌خواهیم یک نفر آدمی که اموال ما را برده است بیاید اینجا و بگوید اموال شما کجاهاست، تا ما برویم سراغ اموالمان. و این ملتی که گرسنگی می‌خورد و اموالش در بانکهای خارجی مانده است و آقای کارتر هم جلوی اموال او را گرفته است و این مظلومها را گرسنگی می‌دهد، منطق ما این است. این را آقای کارتر اسمش را انتقامجویی می‌گذارد. و دولتهایی هم که تابع او هستند آنها هم اسمش را انتقامجویی می‌گذارند. و در منطق مظلومین این اسمش انتقامجویی نیست. اسمش این است که می‌خواهند ملک خودشان را، مال خودشان را که باید صرف خودشان بشود، در بانکها متمرکز نشود، و آقای کارتر جلویش را نگیرند و بگذارند بیاید که مردم زندگی بکنند در اینجا.
[حضرت امام، به نظر بسیاری از ناظران از پیروزی انقلاب به این سو، به نظر می‌آید که نظم حکومت رو به انحطاط دارد. شما در این باره چه فکر می‌کنید؟]
- این منطق چپاولگرهاست. باید ما مقایسه کنیم انقلاب اسلامی ایران را با انقلابهایی که در دنیا واقع شده است. ببینیم که آیا انقلابهایی که در دنیا واقع شده است، به مجردی که‌ انقلاب شد و پیروز شد، نظم همه چیزها فوراً برقرار شد، یا اینکه این طور نبوده است؟ ما به مجردی که انقلاب واقع شد و پیروز شدیم تمام راه‌ها باز بود بر دنیا. و تمام احزاب آزاد بودند و تمام جمعیتها آزاد بودند. و تا پنج ماه تمام این امور آزاد بود. و ایران هم مشغول زندگی خودش بود و نظمش برقرار بود. و بی‌نظمی آن طوری که در مثل انقلاب اکتبر «2» واقع شد، مثل انقلاب فرانسه واقع شد، این قتل و غارتها نبود در ایران. و الآن هم ایران نظمش محفوظ است و خود مردم حفظ می‌کنند نظم را. و این فرقی است که ما بین انقلاب اسلامی با انقلابهای دیگر است. انقلاب اسلامی چون مردم مسلمان هستند، بدون اینکه یک ارتباطی بین حکومتی باشد که بخواهد یک نظمی را ایجاد بکند، مردم نظم را ایجاد کردند. به مجردی که انقلاب واقع شد و اوضاع آشفته شد، خود مردم اوضاع را به دست گرفتند و نظم را ایجاد کردند. و نظم را بعدها به طور کامل، خود ملت ایجاد می‌کند. ملت ما موافق با حکومت اسلامی است. رای داده به حکومت اسلامی.
رای قاطع قریب به اتفاق داده است به حکومت اسلامی. و موظف می‌داند ملت ما به قواعد اسلام عمل کند. و یکی از قواعد اسلام، حفظ نظم است. حفظ نظم را خود مردم دارند می‌کنند. و این که گفته می‌شود که حکومت دارد رو به انحطاط می‌رود، نخیر حکومت دارد رو به اعتلا می‌رود. اشتباه می‌کنند آنها. ما یک ملتی بودیم که در تحت فشار ابرقدرتها بودیم و الآن از تحت فشار آنها بیرون آمدیم و داریم به پیش می‌رویم. و این اعتلای ملت است. اعتلا به این نیست که شکم ما سیر باشد. اعتلا به این است که ما مسلکمان را و مکتبمان را به پیش ببریم. و ما بحمد الله داریم مکتب را به پیش می‌بریم و مکتبمان را گسترش خواهیم داد به همه ممالک اسلامی. بلکه در همه جا که مستضعفین هستند. و ما رو به اعتلا هستیم و بشر را رو به اعتلا می‌خواهیم ببریم. چطور گفته می‌شود که ما رو به انحطاط هستیم؟ آنها خیال می‌کنند که انحطاط و اعتلا به سیر شدن شکم است. انسان حیوان نیست، انسان هست. انسان که همه مسائل انسانی را باید مراعات بکند. مملکت ما مسائل انسانی را دارد طرح می‌کند. دارد رو به اعتلا می‌رود، نه دارد رو به انحطاط می‌رود. اینها همه از تبلیغاتی است که امثال کارتر می‌کنند و منطق آنها، اعتلا این است که همه نفتها را ما به آنها بدهیم، خودمان بنشینیم اینجا و تماشا کنیم. و انحطاط این است که ما نفتمان را از آنها بگیریم و تو دهانشان بزنیم. اگر این انحطاط است ما منحطیم.
لکن این انحطاط نیست. این اعتلاست. و ما مملکتمان را به پیش می‌بریم. و دست ظالمها را کوتاه می‌کنیم از مملکت. و اجازه نمی‌دهیم کسی دخالت در مملکتمان بکند. و این اعتلاست، نه انحطاط.
[حضرت امام، در نوفل لوشاتو شما وعده کردید که نه تنها آزادیها حفظ می‌شوند، بلکه تعمیم نیز می‌یابند. در صورتی که بعد از پیروزی انقلاب دیدیم که تظاهراتی بر ضد زنان شد و اقلیتهای قومی مثل کردها تحت فشار قرار گرفتند و روزنامه‌ها و احزاب سیاسی ممنوع شد. آیا ممکن است این تناقضهای ظاهری را برای ما روشن بفرمایید؟]
- این هم از همان ریشه همان اموری است که امثال کارتر پیش آوردند. باید دید که این تشنجاتی که در ایران واقع می‌شود، این را چه کسی دارد ایجاد می‌کند. قضیه کردستان را چه کسی دارد ایجاد می‌کند و ایجاد کرده است؟ و چه کسی کوشش می‌کند که قضیه کردستان را خاتمه بدهد. و برادران کرد را از آن ظلمهایی که برایشان شده است نجات بدهد؟ ما کوشش داریم که تمام قشرهای ملتمان در رفاه باشند. و همان طوری که اسلام طرح کرده است هیچ یک از افراد ملتمان مظلوم واقع نشوند. و هیچ یک از افرادمان ظلم نکنند. این یک مطلبی است اسلامی. و ما در صدد همین معنا هستیم. و ما از اول که انقلابمان واقع شد تمام آزادیها در ایران بود. و مجال به تمام دستجات ما دادیم و هیچ ابداً جلوگیری از هیچ چیز نشد. لکن توطئه‌ها شروع شد. وقتی که دیدند آزادند توطئه‌ها شروع شد. توطئه قلمی که می‌خواستند مسیر ملت ما را منحرف کنند. و اینها همان اشخاصی بودند که جیره خوار شاه سابق یا جیره خوار امریکا و امثال امریکا بودند و می‌خواستند که نهضت ما را به تباهی بکشند. و ما بعد از پنج ماه که به همه فرصت دادیم، توطئه گرها را پیدا کردیم، قلمهایی که توطئه‌گر بودند و می‌خواستند باز سلطه اجانب را بر مملکت ما مسلط کنند، آنها را گفتیم که نباید این کار را بکنند و باید محکمه ببیند که اینها چکاره هستند. و دیدیم که بعد از اینکه بررسی شد، اینها از اسرائیل خیلیشان ارتزاق می‌کردند. و بلندگوی اسرائیل بودند. بلندگوی امریکا بودند. منتها با صورتهای دیگر. و یک ملتی حق دارد که کسی که بخواهد ملتش را به تباهی بکشد و توطئه کند و باز همان مسائل سابق را برای او پیش بیاورد، از آن جلوگیری بکند. و الّا ملت ما طرفدار آزادی است. طرفدار همه جور آزادی است. و لکن طرفدار توطئه نیست. طرفدار تباهی نیست.
زنهایی که تظاهر کرده‌اند همان زنهایی بودند که از تتمه آن مسائل بودند. آنهایی بودند که شاه آنها را به عنوان «آزاد زنان» به میدان آورده بود و آنها را به تباهی کشیده بود. آنها هم چون از این وضعی که آن تباهیها آن آزادیهایی که آنها می‌خواستند، می‌خواستند که با جوانها آزاد باشند که هر کاری می‌خواهند بکنند و می‌خواستند با تباهیها هم‌آغوش باشند. می‌خواستند کارهای بر خلاف عفت بکنند. و می‌دیدند که اسلام با کارهای خلاف عفت، با کارهایی که مملکت را به تباهی می‌کشد و ملت را به عقب می‌راند موافق نیست. آنها بودند که آمدند در خیابانها و با آن صورتهایی که مردم دیدند تظاهر کردند. و الّا جلوی آزادی هرگز گرفته نشده است و نمی‌شود و مردم آزادند. الّا آنجایی که بخواهند تباهی بکنند و بخواهند ملت را به عقب برانند.
[مسئله سفارت ایالات متحده، کشورهای بسیاری را نگران کرده. فکر می‌کنند گروگانگیری یک سابقه خطرناکی خواهد شد، آیا شما واقعاً فکر می‌کنید که با گرفتن این 50 گروگان فشاری می‌آورید و در مقابل، شاه را می‌گیرید؟]
- کشورها معلوم می‌شود که در نظر شما هم همان هست که در نظر کارتر است. کشورها را این ابرقدرتها خیال می‌کنند همان دستگاه دولتی است که وقتی دستگاه دولتی از یک چیزی ناراضی شد، کشور ناراضی است. در صورتی که دستگاههای دولتی نسبت به کشورها، نسبت به جمعیتهایی که اساس کشورها بر آنهاست، یک قطره‌ای در مقابل دریاست. باید دید که این عملی که ما کردیم چه بوده است. و اگر این عمل منعکس بشود در دنیا به طور صحیح، ببینیم موافقین ما کیست، مخالفین ما کیست. آیا مظلومها در دنیا بیشتر است عددشان یا ظالمها؟ وقتی که مطالعه بکنند در حال همه کشورهای دنیا می‌بینید که اکثریت قاطع با مظلومهاست. ظالمها یک عدد قلیلی هستند مجهز به جهاز شیطانی و مظلومها عدد کثیری هستند. و همیشه در طول تاریخ ظالمها عدد محدود بودند و مظلومها عددهای بسیار زیاد. اگر مراد شما از ناراحتی، ناراحتی ظالمهاست، مطلب صحیحی است. برای اینکه ظالمها با امثال خودشان رفیق هستند و هر کسی به آن جنسی که دارد متمایل است، به اشباه خودش متمایل است. ظالمها با ظالمها همیشه هستند و اینها اقلیت هستند. اگر مطلب ما بر دنیا منعکس بشود، آنی که با آن مخالف است ظالمها هستند که اقلیت دارند. و آنی که موافق است مظلومین هستند که اکثریت قاطع دارند. شما می‌گویید که ناراحت شدند و کشورها ناراحت شدند. همان منطق ابرقدرتها را دارید.
تکرار می‌کنید یا تحت تاثیر حرفهای ابرقدرتها واقع شدید که کشورها را عبارت از همان عده، همان پارکها و همان عمارتهای بزرگ و همانها و همان کاخ‌نشینها عبارت از ملت است. و این جمعیت کثیر، بسیار کثیری که زاغه‌نشین هستند و خانه‌های گلی دارند، اینها اصلًا از کشور نیستند و از ملت نیستند. اگر این مقصود است ما اینها را از هم جدا می‌کنیم و می‌گوییم که آنی که از این عمل ناراحت است، این دسته کاخ‌نشین و ابرقدرت و سرنیزه به دست است. و آن که اگر مطلب ما را در دنیا منعکس بشود با ما موافق‌اند، و آن ملتها هستند. ملتها که مثل یک دریایی هستند و یک سیلهای خروشان هستند. آنها با ما موافق‌اند. ما مسائلمان، مسائل مظلومین است و موافق با طبقات مظلوم. و آنها با ما موافق‌اند، اگر ظالمها بگذارند صدای ما به آنها برسد. و اگر نگذاشتند یا منعکس جلوه دادند، این مخالفت نیست. این مخالف آن عملی است که شده است که ما از آن عمل بری هستیم. ما تمام مسائلمان، مسائل مظلوم است در مقابل ظالم. غارت شده است در مقابل غارتگر. کشته شده است در مقابل کشنده. اینها مسائل ماست و از اینها خارج نیست. ما می‌خواهیم مملکتمان مال خودمان باشد. مستقل باشیم. ما می‌خواهیم آزاد باشیم. مطبوعاتمان آزاد باشد. قلمهایمان آزاد باشد. ما می‌خواهیم ذخایر مملکتمان خرج مملکتمان بشود. گرسنه‌ها را سیر کنیم. برهنه‌ها را لباس بدهیم. بی‌خانه‌ها را خانماندار کنیم. ظالمها با این منطق مخالف‌اند. و با این مطلب که لانه جاسوسی که به اسم سفارت در ایران بوده است و جوانهای ما لا بد مطلع شدند بر اینکه مسائل جاسوسی در اینجاست و رفتند و آنجا را قبضه کردند، ظالمها با این مساله جاسوسی موافق‌اند همه‌شان. ظالمها همه می‌خواهند که مسئله جاسوسی رواج پیدا بکند و لانه‌های جاسوسی در ممالک مظلوم باشد. لکن منطق مظلوم غیر از این منطق است. منطق مظلوم که اکثریت قاطع دنیا را تشکیل می‌دهد این است که باید هر مملکتی آزاد باشد. هر مملکتی مستقل باشد. هر مملکتی ذخایرش خرج خودش بشود. این منطق مظلومهاست.
منطق ظالمها این است که باید اینها را غارت کرد. اینها آدم اصلًا نیستند. این ابرقدرتها ما را اصلًا آدم نمی‌دانند. مظلومها را در هر جا هست، در ممالک خودشان که هست.
مظلومها را جزو بشر حساب نمی‌کنند. حقوق بشر می‌گویند. حقوق بشر یعنی حقوق ظالمها. حقوق بشر یعنی اینکه حق دارند که تمام نفتهای ما را ببرند و در ازای آن چیزی ندهند، الّا برای خودشان نفع داشته باشد. باید همه این ملتها بیچون و چرا تحت قدرت آنها باشند و نفس نکشند. اینها منطق ظالمهاست که اقلیت هستند. ناچار باید آنها نگران باشند از این امری که در ایران پیدا شده است. بر اینکه همه ظالمها را ما اعلام می‌کنیم که در خطر هستند و از بین خواهند رفت. و مملکتها، مملکتهای مظلومین است. و خدای تبارک و تعالی اراده فرموده است که زمین را به این مستضعفین بدهد، و این مستکبرین را از صحنه تاریخ خارج «3» بکند. و ما ابتداست که قیام کردیم برای این معنا. و تمام ملتهای مظلوم را پشتیبانی می‌کنیم. و تمام ملتهای مظلوم باید ظالمها را از صفحه روزگار بیرون کنند. و از تاریخ بیرون برانند. آن که با ما مخالف است طبقه ظالم است. و طبقه ظالم یک اقلیت ناچیزی است. و آنی که با ما موافق است و اگر مطلب ما را بشنود بسیار خوشحال می‌شود راجع به این لانه جاسوسی، آن عبارت از طبقه مظلوم است. شما ببینید که الآن در ممالکی که دولتهایشان اگر اجازه به ایشان بدهند- الآن هم که اجازه ندادند دولتها- در بسیاری از ممالک، مظلومها موافقت خودشان را با ما اظهار کردند. تظاهرات کردند بر ضد امریکا. تظاهر کردند و ظالمها نمی‌گذارند که آنها تظاهر کنند. پلیس نمی‌گذارد که آنها تظاهر کنند. اگر این سرنیزه برداشته بشود، تمام ممالکی که مظلوم هستند و اکثریت قاطعی که مظلومین هستند، اینها بر وفاق ما هستند. و این لانه جاسوسی در منطق مظلومین این است که باید بسته بشود. و منطق ظالمین این است که باید باشد، این مظلومین‌اند که باید به حقوق خودشان برسند. و این ظالمها هستند که می‌گویند حقی برای مظلومین نیست. این دستگاههایی که برای حقوق بشر درست کردند، تمام دستگاههایی است که برای چپاول بشر است. این دستگاههای شورای امنیت که با طمطراق اسمش را می‌برند- دیشب بعد از اینکه اجازه داد آقای کارتر به اینکه شورای امنیت باشد- می‌گوید که فقط راجع به کسانی [است‌] که گرفتار هستند و گروگان هستند، فقط راجع به اینها. اما راجع به شاه نباید شورای امنیت دخالت بکند. اما راجع به چیزهایی که آنها از ما برده‌اند، مظلومیتی که برای ما واقع شده است و ظلمی که بر ما شده است، اجازه ندارد شورای امنیت دخالت بکند. شورای امنیت را از اول تکلیف آن را معین کرده‌اند که باید راجع به گروگانها تو بحث بکنی و راجع به شاه نباید تو بحث بکنی و راجع به این مظلومیتهایی که بر ما واقع شده و بر ملت ما واقع شده است نباید دخالت بکنی. او می‌داند که اگر دخالت، دخالت صحیح باشد خودش گرفتار خواهد شد. خودش به آن سرنوشتی که شاه پیدا کرده است خواهد گرفتار شد. از این جهت از اول معلوم کرده است که باید این نوکر مآبها بنشینند و فقط گوش به فرمان آقای کارتر بدهند که ایشان اجازه بدهند که فقط راجع به این گروگانها بحث بکنند. ما هرگز همچو بحثی را با آنها نمی‌کنیم. و هرگز یک همچو شورای امنیتی را پذیرفته نداریم و نخواهیم پذیرفت.
و السلام.

«۱»- محمد رضا پهلوی، که دولت امریکا او را پناه داد.«۲»- انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در اتحاد جماهیر شوروی، که بر اساس آن حکومت تزارها از بین رفت و طبقه پرولتاریا( کارگران) با مشی کمونیستی، حکومت را به رهبری لنین به دست گرفت.«۳»- اشاره به آیه ۵ سوره قصص:« وَ نُریدُ انْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْارْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ ائِمَهً و نَجْعَلَهُم الْوارِثینَ». و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.


امام خمینی (ره)؛ 05 آذر 1358

صوت مطلب

کیفیت متوسطحجم 20/19 مگابایتبیشتر

جمله طلایی

فراز طلایی

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: