و آن که اگر مطلب ما را در دنیا منعکس بشود با ما موافقاند، و آن ملتها هستند. ملتها که مثل یک دریایی هستند و یک سیلهای خروشان هستند. آنها با ما موافقاند. ما مسائلمان، مسائل مظلومین است و موافق با طبقات مظلوم. و آنها با ما موافقاند، اگر ظالمها بگذارند صدای ما به آنها برسد. و اگر نگذاشتند یا منعکس جلوه دادند، این مخالفت نیست. این مخالف آن عملی است که شده است که ما از آن عمل بری هستیم. ما تمام مسائلمان، مسائل مظلوم است در مقابل ظالم. غارت شده است در مقابل غارتگر. کشته شده است در مقابل کشنده. اینها مسائل ماست و از اینها خارج نیست. ما میخواهیم مملکتمان مال خودمان باشد. مستقل باشیم. ما میخواهیم آزاد باشیم. مطبوعاتمان آزاد باشد. قلمهایمان آزاد باشد. ما میخواهیم ذخایر مملکتمان خرج مملکتمان بشود. گرسنهها را سیر کنیم. برهنهها را لباس بدهیم. بیخانهها را خانماندار کنیم. ظالمها با این منطق مخالفاند. و با این مطلب که لانه جاسوسی که به اسم سفارت در ایران بوده است و جوانهای ما لا بد مطلع شدند بر اینکه مسائل جاسوسی در اینجاست و رفتند و آنجا را قبضه کردند، ظالمها با این مساله جاسوسی موافقاند همهشان. ظالمها همه میخواهند که مسئله جاسوسی رواج پیدا بکند و لانههای جاسوسی در ممالک مظلوم باشد. لکن منطق مظلوم غیر از این منطق است. منطق مظلوم که اکثریت قاطع دنیا را تشکیل میدهد این است که باید هر مملکتی آزاد باشد. هر مملکتی مستقل باشد. هر مملکتی ذخایرش خرج خودش بشود. این منطق مظلومهاست.
منطق ظالمها این است که باید اینها را غارت کرد. اینها آدم اصلًا نیستند. این ابرقدرتها ما را اصلًا آدم نمیدانند. مظلومها را در هر جا هست، در ممالک خودشان که هست.
مظلومها را جزو بشر حساب نمیکنند. حقوق بشر میگویند. حقوق بشر یعنی حقوق ظالمها. حقوق بشر یعنی اینکه حق دارند که تمام نفتهای ما را ببرند و در ازای آن چیزی ندهند، الّا برای خودشان نفع داشته باشد. باید همه این ملتها بیچون و چرا تحت قدرت آنها باشند و نفس نکشند. اینها منطق ظالمهاست که اقلیت هستند. ناچار باید آنها نگران باشند از این امری که در ایران پیدا شده است. بر اینکه همه ظالمها را ما اعلام میکنیم که در خطر هستند و از بین خواهند رفت. و مملکتها، مملکتهای مظلومین است.