ما یک ملت مظلوم هستیم. در این پنجاه سال، ذخایرمان که باید صرف مستمندان ما، زاغهنشینان ما بشود، برده شده است. و به کاخنشینان دادهاند و ابرقدرتها از آن استفاده کردند. ملت ما روی یک گنج بزرگی که آن نفت است، نشستهاند و گرسنگی میخورند.
و امریکا و امثال امریکا این مخزنهای ما را میبردند، چپاول میکردند در این پنجاه سال و میدادند به اشخاصی که کاخنشین هستند و قدرت طلب هستند. و میدادند به اجانب و در مقابلش برای این ملت هیچ چیز نبود. یک مطلب ما این است که ما میگوییم که این آدم که الآن امریکا او را نگه داشته است و از او حمایت میکند و دنیا را متزلزل کرده است امریکا برای خاطر یک نفر جانی. ملت ما میگویند که این جانی که به ما آن قدر خسارت مالی وارد آورده است و آن قدر خسارات جانی این پدر و پسر برای ملت ما بار آوردهاند، قتل عامهایی که در زمان این پدر و پسر واقع شده است و جوانهایی که از ما تلف شده است، قبرستانهای ما را اینها آباد کردند و خانهها را خراب و مملکت را خراب، مملکت ما ویرانهای شده است به واسطه بودن این شخص و پدرش در این مملکت و حکومت کردن آنها. و به دست حکومتهای بزرگ اینها را به ما سلطه دادند. و ما این مطلب را میگوییم که ما یک ملت مظلوم هستیم که همه چیز ما را اینها از بین بردند.
و ما حالا این مجرم خودمان را میخواهیم بیاوریم اینجا که این چیزهایی را که از ما برده به بانکها سپرده شده است، ما به دست بیاوریم. و ما آن جانی اصلی را پیدا بکنیم که آن کسی که این آدم را وادار کرده است به این کار و مامور کرده است و به ما مسلط کرده است. ما میخواهیم این آدم را پیدا بکنیم که مخازن خودمان را که برده است و در بانکها هست، کشف بکنیم و بگیریم. و این همه جمعیت که از ما کشته است، ما نمیتوانیم از او انتقام بگیریم تا اینکه کسی بگوید انتقامجویی است. یک نفر آدم در مقابل یک نفر آدم باید قصاص بشود. یک نفر آدم که از اول حکومتش تا حالا بیش از صد هزار جمعیت را از ما کشته است، ما چطور میتوانیم از او انتقام بگیریم تا این منطق بیاید پیش که شما میخواهید انتقام بگیرید. ما میخواهیم اموالمان را از او پس بگیریم. ما میخواهیم بیاید اینجا و معلوم بشود به مظلومهای دنیا که ظالم اصلی کی هست. کیست که دنیا را این طور مشوش کرده. آنهایی که اینها را مامور کردهاند، در حکومتهایی که به دست آنها در این مملکتهای اسلامی و در سایر ممالکی که حکومتهایشان دست نشانده اینها هست. ببینیم که ظلمهایی که شده است از چه راهی شده است. و کی این ظلمها را کرده است. و چه کسی وادار کرده است که این ظلمها را بکنند. این را چنانچه منطق دولتها این است که این انتقامجویی است معلوم میشود منطق آنها غیر منطق مظلومان است. چنانچه همیشه این طور بوده است که منطق ظالم یک منطق بوده است و منطق مظلومها منطق دیگر بوده است. ما با منطق مظلومها داریم صحبت میکنیم، نه با منطق ظالمها. ظالمها البته منافع ما را بردند. و حالا که یک نفر کنار گذاشته شده است که به آنها منفعتی نمیرسد آنها البته این مسائل را طرح میکنند و قضیه انتقامجویی [را]. و الّا اسلام تمامش عفو است. تمامش این است که کسانی که خلاف میکنند و البته مظلومها میتوانند که از آنها [انتقام] بگیرند، لکن اسلام مذهب عفو است. لکن منطق آقای کارتر و امثال آقای کارتر غیر از این مطلب است. مایی که یک نفر آدم را میخواهیم که بفهمیم که ریشه فساد، چه کسی است و به دنیا معرفی کنیم این ریشه فساد را، تا اینکه فساد در دنیا از بین برود. مایی که میخواهیم یک نفر آدمی که اموال ما را برده است بیاید اینجا و بگوید اموال شما کجاهاست، تا ما برویم سراغ اموالمان. و این ملتی که گرسنگی میخورد و اموالش در بانکهای خارجی مانده است و آقای کارتر هم جلوی اموال او را گرفته است و این مظلومها را گرسنگی میدهد، منطق ما این است. این را آقای کارتر اسمش را انتقامجویی میگذارد. و دولتهایی هم که تابع او هستند آنها هم اسمش را انتقامجویی میگذارند. و در منطق مظلومین این اسمش انتقامجویی نیست. اسمش این است که میخواهند ملک خودشان را، مال خودشان را که باید صرف خودشان بشود، در بانکها متمرکز نشود، و آقای کارتر جلویش را نگیرند و بگذارند بیاید که مردم زندگی بکنند در اینجا.