فیلم

فضایل و رذایل اخلاقی در انسان‌

در اینجا انسان ابتدا که به دنیا می‌آید، همه چیز در انسان به طور استعداد هست. یعنی تحقق ندارد، اما قابل است.

این بچه‌ای که به دنیا می‌آید قابل است که ملکات صالحه پیدا کند، و قابل است که ملکات رذیله. اگر سعی کرد در آن طرف ملکات رذیله، کم کم اینها تحقق پیدا می‌کنند و باطنِ ذات انسان یک موجود رذل می‌شود. گاهی انسان کارهایی می‌کند که مناسب با یک جور حیوانی است، درندگی دارد، و لو درندگی لفظی هم باشد که مردم را با فحاشی، با این طور چیزها، آبرویشان را می‌ریزد. درندگی است اینها. یا درندگیهای دیگری دارد. ملکه‌ای در انسان پیدا می‌شود که یک ملکه درندگی است. انسان وقتی از اینجا منتقل می‌شود به ماورای اینجا، همان ملکه درندگی مطابق با یک صورتی که مناسب با این است، می‌شود یک صورت حیوانی!- که یکی از حیوانات که درنده هستند این به حسب تناسب با او تناسب دارد- متحول به آن صورت می‌شود. می‌گویند گاهی وقتها انسان چند تا صورت آنجا دارد؛ صورتهای مختلف دارد. در طرف اعمال صالحه هم این طوری است.
اعمال صالحه آنهایی است که سازش داشته باشد با نفس انسان. نفس انسان سعادتمند خلق شده است. یعنی استعداد سعادت در آن هست و فطرت انسان فطرت سعید است. عمل صالح آن است که با این فطرت سازش داشته باشد. «صالح» یعنی سازش. سازش داشته باشد با این فطرت. عمل ناصالح آن است که با فطرت انسان سازش نداشته باشد. این اعمالی که برای برادرهایتان انجام دادید، این سازش دارد با آن فطرت. فطرت انسان فطرت دوستی است با برادرانش. دشمنی یک فطرت ثانوی است که در انسان پیدا می‌شود. دوستی یک فطرت ابتدایی انسان است. بچه کوچکی که متولد شده است، این رحمت و دوستی در او ظاهر است. کم کم اسباب این می‌شود که از آن طرف بیفتد؛ یا اینکه قوت پیدا کند این عمل صالحش.

" /> 1358030501 - 03.jpg
 
کلیدواژه:

در اینجا انسان ابتدا که به دنیا می‌آید، همه چیز در انسان به طور استعداد هست. یعنی تحقق ندارد، اما قابل است.

این بچه‌ای که به دنیا می‌آید قابل است که ملکات صالحه پیدا کند، و قابل است که ملکات رذیله. اگر سعی کرد در آن طرف ملکات رذیله، کم کم اینها تحقق پیدا می‌کنند و باطنِ ذات انسان یک موجود رذل می‌شود. گاهی انسان کارهایی می‌کند که مناسب با یک جور حیوانی است، درندگی دارد، و لو درندگی لفظی هم باشد که مردم را با فحاشی، با این طور چیزها، آبرویشان را می‌ریزد. درندگی است اینها. یا درندگیهای دیگری دارد. ملکه‌ای در انسان پیدا می‌شود که یک ملکه درندگی است. انسان وقتی از اینجا منتقل می‌شود به ماورای اینجا، همان ملکه درندگی مطابق با یک صورتی که مناسب با این است، می‌شود یک صورت حیوانی!- که یکی از حیوانات که درنده هستند این به حسب تناسب با او تناسب دارد- متحول به آن صورت می‌شود. می‌گویند گاهی وقتها انسان چند تا صورت آنجا دارد؛ صورتهای مختلف دارد. در طرف اعمال صالحه هم این طوری است.
اعمال صالحه آنهایی است که سازش داشته باشد با نفس انسان. نفس انسان سعادتمند خلق شده است. یعنی استعداد سعادت در آن هست و فطرت انسان فطرت سعید است. عمل صالح آن است که با این فطرت سازش داشته باشد. «صالح» یعنی سازش. سازش داشته باشد با این فطرت. عمل ناصالح آن است که با فطرت انسان سازش نداشته باشد. این اعمالی که برای برادرهایتان انجام دادید، این سازش دارد با آن فطرت. فطرت انسان فطرت دوستی است با برادرانش. دشمنی یک فطرت ثانوی است که در انسان پیدا می‌شود. دوستی یک فطرت ابتدایی انسان است. بچه کوچکی که متولد شده است، این رحمت و دوستی در او ظاهر است. کم کم اسباب این می‌شود که از آن طرف بیفتد؛ یا اینکه قوت پیدا کند این عمل صالحش.

لینک مرتبط

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: