شما میترسید که اگر ما جوانان را مثل هزار و چهار صد سال قبل تربیت کنیم که با جمعیت کم، دو امپراتوری بزرگ را به باد داد. ما مرتجع هستیم؛ شمایی که میخواهید جوانان ما را به تعلیمات غربی بکشید، نه آن تعلیماتی که خودشان دارند، آن تعلیماتی که برای ممالک استعماری دارند، شما روشنفکر هستید! شما که آزادی میخواهید، آزادی همه چیز، آزادی فحشا، همه آزادیها را میخواهید، شما روشنفکر هستید! آزادی که جوانهای ما را فاسد کند، آزادی که راه را برای مستکبرین باز کند، آزادی که ملت ما را تا آخر به بند بکشد. شما این آزادی را میخواهید، و این دیکتهای است که از خارج به شما شده است. شما حدود آزادی را، برای آن چیزی قائل نیستید. شما بیبند و باری را «آزادی» میدانید. شما فساد اخلاق را آزادی میدانید. شما فحشا را آزادی میدانید. ما شما را آزاد گذاشتیم، و خودتان را به فحشا کشیدید؛ به بدتر از فحشا کشیدید، آبروی خودتان را بردید پیش ملت. ما شما را آزاد گذاشتیم، و قلمهای مسموم شما توطئه گران مملکت ما را میخواست به باد بدهد؛ با اسم دمکراتی، با اسم آزادیخواهی، با اسم روشنفکری؛ با اسمهای مختلف.