آن که ما امروز مبتلای به آن هستیم و آن دسته منافقینی که اظهار اسلام میکنند و کمر اسلام را میخواهند بشکنند. کار مسلمانها با اینها مشکل است. حل مسئله اینها بسیار مشکل است. این غیر از آنی است که «نصیری» است، که مطلبش معلوم است. و «هویدا» است که مطلبش معلوم است. «هویدا» معلوم بود دشمن اسلام و مسلمین است. و «نصیری» هم معلوم بود که مردم را چه کرده و تکلیف مردم با او معلوم بود. و گرفتند آنها را و به جزای خودشان رساندند. اما آن آدم مقدس مآبی که تسبیح هم دستش گرفته است و میگوید به اسلام هم من خدمت میکنم. این مقدس مآب را چه باید بکنیم ...؟ این طایفه منافقین هم که نمیشود با آنها کاری کرد. اسلام از صدر، از اولی که اسلام پیدا شده تا حالا، مبتلای به این جمعیت هست. و حل مساله اینها مشکلتر از هر مسئلهای است برای اسلام و مسلمین. اشخاصی که فریاد برای اسلام میزنند و میزدند. و از ملیت و از اسلامیت و از اینها میگفتند. بعد معلوم شد که این آقا که این قدر اسلام مآب است و این قدر ملی است رابطه دارد با امریکا. بعضی از این روشنفکرهای ما این طوریاند؛ منافقاند. اگر صاف میایستادند، مردانه میایستادند، مثل آن فرض کنید آدمی که میایستد، میگوید که من طرفدارم. در بین اینهایی که کشتند، یکیشان ایستاد گفت که نخیر من طرفدار شاه هستم . حالا هم طرفدار شاهم. کشتندش. این مردانه ایستاد و مردانه هم مرد. به جهنم هم رفت.
اما آنهایی که الآن ما مبتلا به آنها هستیم که مردانه نمیآیند به میدان بگویند که آقا ما اسلام را نمیخواهیم. مردانه نمیآیند به میدان و بگویند که اسلام برای سابق بوده، حالا دیگر به درد نمیخورد! با اینها باید ما چه بکنیم؟حل مسئله منافقین از اعظم مشکلاتی است که برای ملت ما و برای اسلام از اول بوده. با معاویه باید چه کرد که امام جماعت است. و برای خدا- به قول خودش- برای اسلام، برای خودش میخواهد هم جنگ بکند برای اسلام و هم [خدمت] بکند و اینها! منافق است. به مردم شام حالی کرده است که من یک آدم مسلمانی هستم، و مخالف امیر المومنین هم که اصلًا مسلمان نیست. این که امیر المومنین را آنجا میگوید مسلمان نیست. به طوری که وقتی میگویند به اهل شام که علی را کشتند در محراب عبادت، میگویند مگر او نماز میخواند؟ تو مسجد چه میکرد علی؟ با اینها باید چه کرد؟ جز پناه به خدای تبارک و تعالی. و جز افشاگری؟ ملت باید افشا کند.
آن که ما امروز مبتلای به آن هستیم و آن دسته منافقینی که اظهار اسلام میکنند و کمر اسلام را میخواهند بشکنند. کار مسلمانها با اینها مشکل است. حل مسئله اینها بسیار مشکل است. این غیر از آنی است که «نصیری» است، که مطلبش معلوم است. و «هویدا» است که مطلبش معلوم است. «هویدا» معلوم بود دشمن اسلام و مسلمین است. و «نصیری» هم معلوم بود که مردم را چه کرده و تکلیف مردم با او معلوم بود. و گرفتند آنها را و به جزای خودشان رساندند. اما آن آدم مقدس مآبی که تسبیح هم دستش گرفته است و میگوید به اسلام هم من خدمت میکنم. این مقدس مآب را چه باید بکنیم ...؟ این طایفه منافقین هم که نمیشود با آنها کاری کرد. اسلام از صدر، از اولی که اسلام پیدا شده تا حالا، مبتلای به این جمعیت هست. و حل مساله اینها مشکلتر از هر مسئلهای است برای اسلام و مسلمین. اشخاصی که فریاد برای اسلام میزنند و میزدند. و از ملیت و از اسلامیت و از اینها میگفتند. بعد معلوم شد که این آقا که این قدر اسلام مآب است و این قدر ملی است رابطه دارد با امریکا. بعضی از این روشنفکرهای ما این طوریاند؛ منافقاند. اگر صاف میایستادند، مردانه میایستادند، مثل آن فرض کنید آدمی که میایستد، میگوید که من طرفدارم. در بین اینهایی که کشتند، یکیشان ایستاد گفت که نخیر من طرفدار شاه هستم . حالا هم طرفدار شاهم. کشتندش. این مردانه ایستاد و مردانه هم مرد. به جهنم هم رفت.
اما آنهایی که الآن ما مبتلا به آنها هستیم که مردانه نمیآیند به میدان بگویند که آقا ما اسلام را نمیخواهیم. مردانه نمیآیند به میدان و بگویند که اسلام برای سابق بوده، حالا دیگر به درد نمیخورد! با اینها باید ما چه بکنیم؟حل مسئله منافقین از اعظم مشکلاتی است که برای ملت ما و برای اسلام از اول بوده. با معاویه باید چه کرد که امام جماعت است. و برای خدا- به قول خودش- برای اسلام، برای خودش میخواهد هم جنگ بکند برای اسلام و هم [خدمت] بکند و اینها! منافق است. به مردم شام حالی کرده است که من یک آدم مسلمانی هستم، و مخالف امیر المومنین هم که اصلًا مسلمان نیست. این که امیر المومنین را آنجا میگوید مسلمان نیست. به طوری که وقتی میگویند به اهل شام که علی را کشتند در محراب عبادت، میگویند مگر او نماز میخواند؟ تو مسجد چه میکرد علی؟ با اینها باید چه کرد؟ جز پناه به خدای تبارک و تعالی. و جز افشاگری؟ ملت باید افشا کند.