من یک مطلب دیگری هم باید تذکر دهم و آن اینکه این حرف را که پیش آمده است: کردها میگویند که حق کردستان را بدهید. فرض کنید که بلوچ هم میگویند حق بلوچ را بدهید و همین طور، این برای این است که فرم حکومتهایی که در ایران حکومت کردند یک حکومت ظالمانه بوده است. و چون این حکومتها اکثراً یا دائماً از یک قشر بودند، فارس مثلًا بودند، از این جهت به حوائجی که باید به کرد بدهند نمیدادند یا کم میدادند. حاجتهای بلوچ را برنمیآوردند یا کم برمیآوردند. و همین طور بختیاری و همین طور سایر قشرها. آنها رژیمهای غیر اسلامی بودند. رژیم شاهنشاهی یک رژیم طاغوتی غیر اسلامی بود. از این جهت این اختلافات در بطن کشور پیدا شد و این تبعیضها هم مع الاسف پیدا شد. اگر حکومت اسلامی به آن طور که خدای تبارک و تعالی مقرر فرموده است شرایط حاکم را، شرایط مامورین دولت را، کیفیت حکومت را آن طوری که در اسلام مقرر است، همان طوری که در صدر اسلام بود که حکومت نسبت به تمام افراد به یک نظر و قانون نسبت به تمام افراد یک طور جریان دارد، حکومتی که رئیس حکومت را به دادگاه میخواهد و میرود به دادگاه. در زمان علی بن ابی طالب- سلام الله علیه- که اختلافی بین ایشان و یک نفر از افراد ذمّی، یهودی پیدا شد، همان قاضی که خود ایشان تعیین کرده بودند، احضار کرد حضرت را. حاکم وقت را احضار کرد، ولیّ امر وقت را احضار کرد. ایشان هم رفتند. وقتی هم رفتند آنجا قاضی میخواست یک احترامی بگذارد. حتی به اینکه کنیه حضرت را ذکر کند. به حسب نقل، این است که ایشان گفتند نه. قاضی باید نسبت به همه علی السّوا باشد، نظرش یک جور باشد. از آداب قضای اسلامی یکی این است که وقتی نگاه هم میخواهد بکند به طرفین، یکی را بیشتر نگاه نکند از دیگری، علی السّوا باشد. در نشستن جوری نباشد که یکی بالاتر بنشیند، یکی پائینتر بنشیند. اگر یک همچو حکومت اسلامی که در آرزوی ماست، آمال ماست، آمال اسلام است، آمال ائمه اسلام و خلفای اسلام از اول بوده است، اگر یک همچو حکومتی پیدا بشود، من مطمئنم که این صحبتهای حق من و حق تو از بین خواهد رفت. برای اینکه همه یک روالاند. همه یک جور حق دارند.