تکلیف ما در امروز چیست؟ تکلیف ما این است که این رمز را محکم نگه داریم. الآن به فکر اینکه یک نابسامانی هست در اداره و در کذا و در کذا، این نابسامانی از آن ناحیه است، آن ناحیه را تقویت بکنید. همه شکایات را امروز باید کنار گذاشت. همه چیزهایی که برای ما ناراحتکننده است و فرعی است کنار گذاشت، و این امر اصلی که الآن ما مبتلا به آن هستیم، یعنی میخواهند اصل نهضت را از بین ببرند. این مرحله اول که عبارت از این است که این نهضتی که با آن ما پیروز شدیم باید مثل یک بچهای روز به روز جلویش ببریم و تربیتش کنیم و بزرگش کنیم، این را میخواهند از دست ما بگیرند. اگر خدای نخواسته این معنا از دست ما گرفته شد، ما اساس را از دست دادیم. دیگر همه دیوارها فرو میریزد. ما اگر چنانچه در این انقلاب با همان طوری که جلو آمدیم پیش نرویم با همان قدرتی که آمدیم پیش نرویم و پوسیدگی، کرمخوردگی در ما پیدا بشود، مثل یک خربزهای که ظاهرش چه است، آب هم به آن میدهند، همه چیزها، ولی وقتی که میبینند، در باطن کرم زده است.
اینها میخواهند که ما را کرم زده کنند و به دنیا ارائه بکنند که اینها یک خربزه کرمو هستند، اینها به درد نمیخورند. به دنیا ارائه کنند که اینها رشد سیاسی ندارند. ایران یک مملکتی هست که هرج و مرج است. طبقه پایین به بالا اصلًا اعتنا ندارد. سرباز به آن درجهدار اعتنا ندارد. درجهدار هم به افسر اعتنا ندارد. یک همچو کشوری است که قوای انتظامیاش انسجامش را از دست داده. یک همچو کشوری است که اداراتش کار نمیکنند. کم کار میکنند. یک همچو مملکتی است که همه به جان هم افتادند. وقتی یک مملکتی همه به جان هم بیفتند، هر قشری بخواهد دیگری را بکوبد، هر طایفهای برای خودش بکشد و دیگری را از بین ببرد، یک همچو مملکتی در خارج منعکس میشود که این این طوری قابل بقا نیست، باید یک کاری کرد که با دلسوزی هم بیایند جلو، که باید، باید این نظم ایجاد بشود. اینها محتاج به قَیِّمند. دشمنهای ما دنبال این مساله هستند و دوستان ما غافل از این. بیدار کنید مردم را! به مردم بفهمانید، مساله را بگویید. خواهرها به خواهرها بگویند، به برادرها بگویند. برادرها به خواهرها بگویند. به برادرها بگویند. مساله این است. امروز مصیبت ما این است. امروز که میخواهند این مملکت را معرفی کنند به اینکه اینها قابل اینکه آزاد باشند، قابلیت را ندارند.