در دنیا هم متفکرین دنیا، آنهایی که همه جهات قیامها را در نظر داشتند، آنها هم اعتقادشان همینها بوده است که نمیشود یک همچو کاری انجام بگیرد، لکن آنها از یک مطلب غافل بودند و آن اینکه فرق است ما بین قیامهایی که برای خدا نباشد؛ قیامهایی که برای منفعت دنیایی باشد؛ برای غلبه یک کسی بر کس دیگر باشد؛ برای پیروزی یک قدرت بر قدرت دیگر باشد، این قیامها فرق دارد با قیامی که للَّه باشد. آنها این نکته را نمیدانستند که قیام للَّه کیفیتش، ماهیتش با قیامهایی که غیر خدایی باشد، هر چه باشد، این با هم فرق دارد. قیام للَّه پشتوانهاش قدرت خداست، پشتوانهاش تفنگ نیست، پشتوانهاش مسلسل نیست،. پشتوانهاش قدرت خداست. وقتی قدرت خدا در بین آمد، دیگر قدرتی در مقابل او نمیتواند عرض اندام کند. لهذا، این ملت که سر تا سر کشور فریاد میکردند که ما اسلام را میخواهیم و همه قیام کرده بودند برای اینکه کفر و نفاق و ظلم و امثال اینها را از بین ببرند و به جای آن عدل اسلامی باشد، جمهوری اسلامی باشد، این قیام للَّه بود.