میآییم سراغ ملت که ببینیم ملت هم همان است؟ تحول پیدا کرده است یا نه؟ این ملت از جهات مختلف در آن باید صحبت بشود، لکن من بعضی چیزهایش را میگویم.
این ملت همان بود که یک پاسبان میآمد توی بازار میگفت که روز چهارم آبان است همه باید بیرق بزنید، احدی به خودش اجازه اینکه تخلف بکند نمیداد. و اگر تخلف میکرد، او را جلب میکردند و چه میکردند. چه شد که این ملت این طور شد که یک وقت از یک پاسبان آن طور میترسید، یک وقت هم ریخت در خیابان و گفت ما اصلًا رژیم شاهنشاهی نمیخواهیم! شما این را کم حساب میکنید؟ رژیم شاهنشاهیای که دو هزار و پانصد سال با قدرت تمام و شیطنت تمام بر این ملت حکومت کرد، حتی آن عادلشان که معروف به عدالت است از بدترین جنایتکارهای دنیا بوده است، و در این زمانی که ما در آن زندگی میکردیم آن جنایات را با ملت میکردند که نتوانند نفسشان درآید، این چه تحولی بود که در این ملت پیدا شد که یک رژیم دو هزار و پانصد ساله با تمام قدرتی که داشت و تمام قدرتهایی که دنبال سر او بودند، از قبیل امریکا و شوروی و سایر قدرتهای دیگر، چه تحولی پیدا کرد این ملت که اعتنا به این قدرتها نکرد، و قیام کرد و تمام آن قدرتها را عقب زد و غلبه کرد بر تمام آنها؟ آیا این ملت همان ملت زمان شاهنشاهی است در روحیات، و ما اسمش را عوض کردیم میگذاریم که ملتِ زمان جمهوری اسلامی؟! این ملتِ زمان جمهوری اسلامی همان ملتِ زمان شاهنشاهی است با تغییر اسم؟ یا نه، تحول پیدا شد؟! یک روزی از یک پاسبان میترسید یک بازار تهران. یک روزی بازار تهران و همه ملت ریختند در خیابانها گفتند ما اساس سلطنت را نمیخواهیم؛ نه از تانکهای آنها و نه از مسلسلهای آنها و نه از توپ و تشرهای آنها نترسیدند، و با همین شجاعتِ انسانی که داشتند با مردانگی زن و مردشان ریختند در خیابانها، و رژیم شاهنشاهی را از بین بردند.