بسم الله الرحمن الرحیم
تحول الهی ملت منشا استقلال کشور
اولًا، باید تشکر کنم از آقایان علمای استان همدان و از علمای اصفهان و از برادرهایی که از خارک آمدهاند و از برادرهایی که از تمام کشور راجع به برنامه و اینها تشریف آوردهاند که از نزدیک با هم ملاقات کنیم. و من امیدوارم که همه آقایان در هر جا که هستند، موفق باشند و موید به تاییدات خدای تبارک و تعالی.
یک صحبت من با همه آقایان، مشترک بین همه آقایان و همه ملت و همه علمای سرتاسر کشور و همه رزمندگان و قشرهای دیگری که در هر جا هستند [دارم،] چه آنها که مشغول به یک خدمت دولتی یا مجلسی یا ملی هستند و چه آنها که مشغول به جهاد هستند در [خط] مقدم جبههها و در پشت جبههها و بالاخره، تمام خواهران و برادران کشور اسلامی ایران و آن این است که همان طوری که آقا فرمودند، خداوند تبارک و تعالی به ما عنایت فرمود و تفضل فرمود، تفضلی که ما نمیتوانیم از عهده شکر او برآییم؛ یک تفضل در جنبه نفی که بحمد الله، ملت ما با فضل الهی موفق شد که رژیم فاسدی که میرفت همه ایران را، همه جوانان ایران را فاسد کند، از چنگال ظلم آن و ابرقدرتهایی که دندان و چنگشان بر این مملکت مسلط شده بود، از ظلم آنها و از گرفتاریها، به برکت اسلام و به برکت ملت بزرگوار ایران رهایی یافتیم.
و یک جنبه مثبت [این] که تحولی در ایران پیدا شد که نمیتوانید شما در تاریخ نظیر این تحول را پیدا بکنید؛ تحولی که تمام قشرها را از آن وضعی که داشتند، از آن گرفتاریهایی که داشتند، چه گرفتاریهای اخلاقی و چه گرفتاریهای مادی و چه گرفتاریهای معنوی، متحول کرد به یک انسانهایی که برای خدا، برای اسلام، برای استقلال و آزادی، همه با هم کوشش میکنند. نمیتواند انسان تصور کند که چه انگیزهای در تمام این کشور، در بچههای کوچک دو- سه ساله تا پیرمردهای مریض در بیمارستانها پیدا شد که همه از یک حالت طبیعی به یک حالت الهی برگشتند. شما الآن در هر جای این کشور که بروید، میبینید که توجه عمومی مردم، توجه تودههای مردم به اسلام است.
و هر گرفتاری که برای دولت پیش بیاید، برای ارگانهایی که در دولت هستند، برای ارتش پیش بیاید، برای پاسدارها پیش بیاید، برای کمیتهها پیش بیاید و برای سایر رزمندگان، مردم به دنبال آنها و به حمایت آنها مهیا هستند و عمل میکنند. که اگر نبود این تحولی که خدای تبارک و تعالی نصیب کشور ما کرده است، اگر این تحول الهی نبود و این تجلی ایمان نبود، هرگز نمیتوانست کسی باور کند که آن گرگهایی که بر این کشور تسلط پیدا کردند و با چنگ و دندان همه چیز این کشور را در تحت سلطه خود قرار داده بودند، آنها بیرون بروند. و نمیشد تصور کرد که همه قدرتهای بزرگ و آنهایی که دنباله آنها هستند، چه در منطقه و چه در خارج منطقه، با هم دست به هم دادند از حیث تبلیغات، تسلیحات و قوای نظامیشان و همه بر ضد این ملت مظلومی که برای خدا قیام کرده است، کوشش میکنند. و خدای تبارک و تعالی مع ذلک، قدرتی به این ملت عنایت فرموده است که تمام توطئههای آنها را خنثی کرده است و میکند ان شاء الله. و این از اموری است که ما شکرگزاری او را نمیتوانیم بحق بجا بیاوریم. لکن آن مقداری که برای ما میسور است در سپاسگزاری و شکرگزاری در این نعمت بزرگ، این است که اولًا: تقوا را پیشه خود کنیم و خدای تبارک و تعالی را در تمام امور حاضر و ناظر ببینیم در خلوت و جلوت، در حال جنگ و در حال صلح، در تهیدستی و در غنا، خدای تبارک و تعالی را حاضر ببینیم.
همه عالم محضر خداست. هر چه واقع میشود در حضور خداست. هر خطراتی که در قلب ما واقع میشود در حضور خداست. ما باید به شکر نعمتی که خدای تبارک و تعالی، نعمتهای غیر متناهی که به ما عنایت کرده است و به شکر این نعمتی که اخیراً به ما عنایت فرموده است، توجه به او داشته باشیم و تقوا را پیشه کنیم، و از خدای تبارک و تعالی بخواهیم که ما را به حال خودمان بازندارد و عنایت خودش را از ما سلب نفرماید.
بیان وظیفه ائمه جمعه، جماعات و علماء بلاد
و یک کلمه به علمای اسلام و خصوصاً علمای ایران و آقایانی که از استان همدان تشریف آوردهاند و از اصفهان و بالاخره تمام علما و ائمه جمعه و جماعاتی که در تمام کشور هستند و یا امام جمعه هستند یا مبلغ هستند و مشغول به خدمت هستند. مردم را دعوت کنید به تقوا. اول واجب است دعوت به تقوا. با همین عنوان، عربیاش را بگویید، فارسیاش را بگویید و مردم را دعوت کنید که متقی باشند. و در خطبه دوم هم احتیاط لازم است که مردم را دعوت کنند به تقوا. و این دلیل بر این است، که در این خطبه واجب فرموده است که مردم را به تقوا دعوت کنند، دلیل بر این است که عنایت حق تعالی به تقوا در درجه بالای از سایر عنایتهاست. و ما مردم را، شما آقایان علمایی که ائمه جماعت هستید، علمایی که ائمه جمعه هستید، علمایی که مبلغ هستید، در هر جا هستید مردم را به تقوا و به توجه به خدای تبارک و تعالی دعوت کنید که این دعوت به تقوا و دعوت به توجه به خدا- که ان شاء الله، موثر خواهد بود در همه نفوس- موجب این بشود که عنایت حق تعالی به ما ادامه پیدا کند و خداوند این نعمت را برای ما حفظ بفرماید.
و یک چیز دیگری که باز مربوط به علماست و مربوط به سایر ملت. و آن این است که علمای بلاد، ائمه جمعه و جماعات، مبلغین، مردم را دعوت کنند به حضور در صحنه. تا کنون هر چه برکات به این جمهوری اسلامی رسیده است و هر چه پیروزی نایل این ملت مظلوم- که در طول تاریخ مظلوم بود- عاید شده است، از حضور ملت و همه قشرهاست [که] در صحنهاند و از اینکه جمهوری اسلامی را از خود میدانند، چنانچه از خودشان است. اسلام اختصاص به شخصی دون شخصی ندارد. اسلام، اسلام همه است و جمهوری اسلامی خدمتگزار به همه است و مال همه است.
من عرض میکنم که هم علما این مطلب را همیشه به مردم گوشزد کنند و هم مبلغین گوشزد کنند که این حضور شما در صحنه و پشتیبانی شما از جمهوری اسلامی و از مجلس و از دولت و از قوّه قضائیه و از ارتش و از سپاه پاسداران و همه، این رمز پیروزی است که عاید شما شده است و به شکرانه نعمت پیروزی، مردم را دعوت کنید به اینکه در صحنه باشند و مردم دنبال این باشند که مشکلاتی که برای دولت یا برای مجلس یا برای ارتش پیش میآید، ننشینند و نگاه کنند و ناظر باشند؛ در صحنه باشند و فعالیت کنند. به فعالیت شماهاست که این جمهوری زنده مانده است و ان شاء الله، با فعالیتهای شما هم زنده و شکوفا خواهد بود.
از جمله چیزهایی که باز تکلیف همه ماست و تکلیف آقایان است که مردم را به آن دعوت کنند و دنباله حضور در صحنه است این است که مجلس خبرگانی که ما امروز در پیش داریم، این طور نباشد که آقایان، دیگران کنارهگیری کنند، سستی کنند؛ ملت را دعوت کنند، خودشان تشریف ببرند به پای صندوق رای، رای بدهند، ملت را دعوت کنند به رای. منتها ملت و شما و هر کس آزاد است همیشه و به هر کس که میخواهد رای میدهد، و لو آنکه آقایان و- فرض کنید که- علمای حوزه علمیه تهران یا قم آنها را معرفی نکرده باشند. شما الزامی ندارید به اینکه هر چه آنها معرفی کردند شما هم همان را معرفی کنید. البته آنها بررسی کردهاند، تخصص در این امر دارند، بررسی از امور کردهاند و با بررسی، این کار را انجام دادهاند، لکن این اسباب این نمیشود که کسی الزام کند کسی را که تو باید به فلان رای بدهی. آزاد هستید و رضای خدا را در نظر بگیرید، و توجه به خدا داشته باشید و پای صندوقها بعد از اینکه اعلام کردند، تشریف ببرید و رای خودتان را بدهید. این رای به اسلام است. همان طور که جمهوری اسلامی را شما رفتید و رای دادید و تقریباً از صد کمی کمتر رای دادید، اینجا هم امید است که به همین طورها باشد، ان شاء الله و یک کلمه هم با بعضی از گروههایی است که اینجا تشریف دارند. اما از آنهایی که از جزیره خارک آمدهاند، باید من بسیار تشکر کنم. اینها آن طوری که امام جمعه محترمشان نقل کرد الآن برای من- قبل از اینکه من بیایم، نقل کرد- بچه و کوچک، زن و مرد دنبال این رفتند که این مواردی را که خرابکارها میخواهند خراب کنند، اینها دورش خاک بریزند تا نتوانند خراب کنند. این از همان تحولاتی است که در ملت ما پیدا شده است که عرض کردم. شما گمان نکنید که اگر همه جزیره خارک را به باد فنا میدادند در زمان طاغوت، یکی پیدا میشد که بگوید: چرا، شاید هم مردم خوشحال میشدند که این شاه و- نمیدانم- شاه بازیهایی که بوده، بگذارید که به هم بخورد. امروز خدای تبارک و تعالی به واسطه اسلام که سایه افکنده است بر همه و سایه محبتش بر روی همه ملت است، به خاطر اوست که بزرگ و کوچک در صحنهاند و در آنجایی که احتمال این هم هست که یک وقت خرابکاری بشود، مع ذلک، میروند و این کارها را میکنند. و من بسیار متشکرم از آنها و دعا میکنم خداوند ان شاء الله، آنها را حفظ کند. و خداوند توفیق عنایت کند که خدای تبارک و تعالی توفیقات خودش را از ما سلب نکند و توفیق عنایت کند که ما به خدمت مشغول باشیم.
اهمیت برنامهریزی در مسائل کشور
و یک کلمه هم با این گروههایی که در برنامه هستند، عرض میکنم. مسئله برنامه از مهمات یک کشور است. و چنانچه بدون برنامه، یک کشوری بخواهد اداره بشود، نمیشود اداره بشود، باید برنامه باشد. برنامهریزیها را باید با کمال دقت، اشخاصی که تخصص دارند، اشخاصی که توجه به مسائل سیاسی و مسائل اجتماعی و مسائل اسلامی دارند، اینها باید با کمال دقت بررسی کنند و متحداً با هم برنامهریزی کنند و برای کشور راه برنامهریزی، راهی باز میکند برای پیشبرد مقاصد کشور. لکن یک نکته را عرض کنم و آن اینکه اگر برنامهریزی را بدون نظارت روحانیون بکنند- یعنی، متخصصینی که از روحانیون هستند- این موجب این میشود که برنامه را که ریختید ببرید مجلس، مجلس رد کند؛ آنها قبول کردند، ببرید در کمیسیونی که تخصص در این امر دارند، آنها رد کنند. از اینجا بگذرد، ببرید در شورای نگهبان، آنجا رد کنند. این اسباب این میشود که کارها معطل بماند. شما در این اجتماعاتی که میخواهید بکنید، روحانیونی که در این امر تخصص دارند، آنها را دعوت کنید که نظارت کنند که یک وقت- خدای نخواسته- بر خلاف اسلام چیزی واقع نشود، که اگر بر خلاف اسلام واقع بشود، جز اینکه شما زحمتتان هدر رفته است، کاری نکردهاید؛ برای اینکه بالاخره وقتی رسید به شورای نگهبان، شورای نگهبان رد میکند. آن وقت شما مدتها زحمت کشیدهاید زحمتتان از بین رفته است، دوباره از سر باید شروع کنید. این را از اول یک کسی که تخصص داشته باشد در امور اسلامی و بینایی و توجه به مسائل کشور و به گرفتاریهایی که امروز ما در کشور داریم، توجه به این مسائل رویهمرفته داشته باشد، آن هم حاضر باشد و با شما کمک کند و نظارت کند تا اینکه مسائل مطابق ارزشهای اسلامی باشد. وقتی مطابق شد، دیگر آسان میشود؛ مجلس که برود مجلس قبول میکند و شورای نگهبان هم که برود، شورای نگهبان هم قبول میکند. این اسباب تند شدن کار میشود. آن طور، اسباب این میشود که کارها [به] تعویق بیفتد. و در حالی که برنامه لازم داریم و محتاج است کشور ما به برنامه، چندین ماهی دست به دست برود، از این کانال رد بشود، آن کانال رد کنند تا آخر هم به نتیجه نرسد. و اما اگر متخصصین در اصل برنامهریزی، متخصصین در امور اسلامی، اینها با هم مجتمع بشوند و برنامه را درست بکنند که مطابق ارزشهای اسلامی باشد، آن وقت دیگر بزودی کار تمام میشود و بهتر هم خواهد شد. و من امیدوارم که ان شاء الله، این کار را جدیت کنید که بشود. و عمده این است که همان طور که اول عرض کردم، تقوا داشته باشید. تقوا برای همه لازم است و برای کسانی که متصدی امور کشور هستند، لازمتر است.
آنهایی که متصدی امور نیستند، تقوا یک امری است که برای شخص خودشان و احیاناً هم برای یک عدهای که با او تماس دارند، موثر است، و خلاف تقوا برای شخص خود آن آدم و برای اشخاصی که با او معاشر هستند، گاهی سرایت میکند و موثر میشود. اما متصدیان امور به حسب تصدی که دارند، اگر خدای نخواسته- تقوا نداشته باشند، یک وقت میبینید که اینهایی که در راس امورند، اگر تقوا نداشته باشند، این به همه کشور سرایت میکند، همه کشور را یک وقت- خدای نخواسته- به باد میدهد و لهذا، برای آنها اهمیت تقوا بسیار بیشتر است تا برای اشخاص. آنها، هم برای خودشان خوب است، هم برای دوستانشان خوب است و هم برای کشورشان خوب است، برای تمام کشور. اگر با بینظری و حسن نظر و تقوا در همه جا عمل بشود، اختلافاتی پیش نمیآید. همه این اختلافات که میبینید گاهی پیش میآید، همان طوری که اختلافاتی که در دولتهای بزرگ پیش میآید، برای این [است] که تقوا ندارند؛ تقوای سیاسی ندارند، تقوای اجتماعی ندارند، تقوای شخصی و اخلاقی ندارند. این اسباب این میشود که این میخواهد او را بچاپد، او هم میخواهد این را بچاپد. این موجب این میشود که دعوا بشود. اما اگر تقوا در کار بود و اگر چنانچه هر کسی روی مرز خودش عمل میکرد، این همه جنگ و جدال پیش نمیآمد.
خدمت واقعی در پرتو تقوا و حسن نیت
حالا ما در کشور خودمان که بحمد الله، مردمش رو به تقوا و رو به اسلام و رو به احکام قرآن و اسلام هستند و دارند از آن راه میروند و آن سیر را میکنند. برای ما، برای خود ما، این مساله لازم است که آنهایی که متصدی امور این کشور هستند، چه دولت، چه قوه قضائیه و چه مجلس، اینهایی که متصدی راه انداختن کار این ملت هستند و آنهایی که در جبههها هستند و مشغول جنگ یا تهیه جنگ هستند؛ همه مردم و خصوصاً اینها، اینها چنانچه بخواهند این کشور پیش برود، اختلافات [باید] از بین برود، اختلافاتی که همه میدانیم که اگر- خدای نخواسته- پیش بیاید، ملت را به تباهی خواهد کشید. اگر اختلافات در سران قوم پیش بیاید، سرایت خواهد کردو یک وقت میبینیم که دسته دسته شدند و هر کسی یک طبلی میزند. اگر شما بخواهید به اسلام خدمت کرده باشید، بخواهید به قرآن مجید خدمت کرده باشید، بخواهید که در پیشگاه خدا روسفید باشید، بخواهید که فردا که از اینجا به آن در میروید روسفید بروید، باید این طور باشد که کارهایی را که انجام میدهید، بیغرض و بیمرض و با تقوا و با حسن نیت باشد. اشکال خیلی خوب است، در مجلس- مثلًا- خوب، باید یک مطلب رد و بدل بشود، اشکال بشود، لکن اشکال طلبگی. دو تا طلبه وقتی که با هم مینشینند و- عرض میکنم که- صحبت میکنند، گاهی میرسد به فریاد؛ این فریاد میزند سر او، او فریاد میزند سر او برای مطلب، اما همه دنبال اینند که حق را پیدا کنند. بعد هم که مباحثه تمام شد، دو تا رفیق هستند؛ میروند با هم مینشینند و چای میخورند. این جور اشکال، اشکال سازنده است. اشکال مدرسهای، اشکال طلبگی، اشکال سازنده است. طلبهها آزاد در پای درس مراجع خودشان مینشینند، آزاد صحبت میکنند؛ این طور نیست که حق صحبت دادن به این ندهند، به آن ندهند. به همه هم مساوی حق میدهند. یک بچهای هم برود، بچه طلبهای هم برود، وقتی اشکال بکند گوش به او میدهند، جوابش را میدهند. این اشکال سازنده است. هر دو میخواهند حق را پیدا بکنند. شما هم همین طور است، ملت ما هم باید همه همین جور باشند. اگر بخواهند تربیت اسلامی داشته باشند، باید توجه کنند؛ گوششان به این باشد که اسلام چه فرموده، ما هم دنبال آن باشیم. اگر آراء خودشان را، اغراض خودشان را- خدای نخواسته- در پیش بیاورند، هم خودشان تباه میشوند و هم دیگران را تباه میکنند. برنامهریزیاش همین طور است و وزارتخانههایش همین طور است و مجلسش همین طور است، ارتش و قوای مسلحش همین طور است، سایر ملتش هم همین طور است، قوه قضاییاش هم همین طور است و خصوصاً در قوه قضاییه از جاهای دیگر اهمیتش بیشتر است؛ برای اینکه قوه قضائیه سر و کار با همه چیز مردم دارد. اینها باید با توجه به خدای تبارک و تعالی و حسن نیت و توجه به مسائل اسلامی- چنانچه دارند- با این طور مشی کنند و همین طور سایر برادرهایی که در این کشور هستند.
عزت و اقتدار در پرتو استقلال
اگر ما مشیمان را این طور قرار بدهیم، مطمئن باشید که آسیبی به ماها نمیرسد. آن روز آسیب به ما میرسد که از باطن بگندیم؛ افراد باطنشان بگندد و این گند هم سرایت کند و یک دستهای را از بین ببرد و متعفن کند. آن دسته، دسته دیگر را، آن دسته، دسته دیگر را. آن وقت است که کودتا میشود و از بین میروید، آن وقت است که ممالک بزرگ به شما طمع میکنند و با دست خودتان شما را از بین میبرند. غالب آن جاهایی که این دولتهای بزرگ و این قدرتهای فاسد غلبه کردهاند بر مردم، با دست خود مردم به مردم غلبه کردهاند. کم اتفاق میافتد که یک دولتی بیاید، بریزد و خودش بخواهد کاری را انجام بدهد. همیشه نشستهاند آنجا توطئه میکنند، آدمتراشی میکنند در خود ملت. اگر توانستند از خود ملت یک بساطی درست میکنند و ملت را از بین میبرند، کشورها را از بین میبرند. باید ما که یک کشوری هستیم توجه به خدا میخواهیم داشته باشیم، میخواهیم خودمان مستقل باشیم، میخواهیم خودمان همین کار فقیرانهای که داریم، مال خودمان باشد، ما نمیخواهیم که همه چیزهای بزرگ را داشته باشیم و اسیر باشیم.
ما البته اگر الآن هم تسلیم هر کدام از قدرتها بشویم، هر چه بخواهیم به ما میدهند. الآن هم اگر شما دولتتان، ملتتان تسلیم بشوید به امریکا، سرشار همه چیز به شما میدهند. اما چی؟ همان چیزی را میدهند که به حیواناتشان میدهند، همان چیزی را میدهند که به اسبهایشان میدهند، همان چیزی را میدهند که به نوکرهایشان میدهند. اما اگر ما بایستیم و بگوییم نه، ما نه شرقی هستیم و نه غربی؛ نه این را میخواهیم، نه آن را میخواهیم و با هیچ کس هم دعوا نداریم، هر کس با [ما] مصالحه دارد و حاضر است که ما با استقلال خودمان زندگی کنیم، ما با او هم روابط داریم و هر کس این معنا را ندارد، ما نمیخواهیم روابط داشته باشیم.
بالاخره، اساس یک کشوری با اتحاد مردمش [محکم] میشود. استقلال یک کشوری اگر بخواهد حفظ بشود، باید مردم احساس کنند که ما استقلال میخواهیم.
آزادی یک کشوری باید مردم احساس کنند که ما آزادی میخواهیم، تنفر [داشته باشند] از اینکه ما در تحت رهبری و- نمیدانم- در تحت ذلت کشورهای دیگر باشیم برای شکممان. باید ملت این را احساس کند که ما عروسک خارجی را نمیخواهیم که به ما عروسک بدهید و ما خودمان را تسلیم کنیم. ما این زرق و برق خارجی که برایمان بیاید، نمیخواهیم. ما میخواهیم مستقل باشیم؛ خودمان درست کنیم. اگر این را ملت احساس کرد، هیچ وقت این آزادی و این استقلال را از دست نمیتواند بدهد، هیچ وقت بر آن طمع نمیکنند. همه طمعها [برای] این است که توجه کنند، این را با او دعوا بدهند؛ این قاضی را با آن قاضی، این حاکم را با آن حاکم، آن استاندار را با آن استاندار، مردم را با آنها، امام جمعهها را با مردم، مردم را با امام جمعهها، از این حرفها. اگر این مسائل پیش بیاید، بترسید که به زودی- خدای نخواسته- عنایات خدا از ما سلب بشود و ما برگردیم به همان حال فضاحتی که آن وقت بود، به حالی که جوانهای ما را میبردند تا بکلی تباه کنند، میبردند تا تمام حیثیت انسانی را از آنها بگیرند. و اگر ان شاء الله، همین طوری که شما بیدار هستید، همین طوری که توجه به مسائل دارید، همین طوری که توجه به امور الهی دارید، همین طوری که توجه دارید که دشمنهایتان کی هستند، توجه دارید که دوستهایتان کی هستند، اگر این طور پیش بروید، بدون اینکه جنگی باشد و بدون اینکه نزاعی باشد، کسی بر شما [غلبه] نمیکند.
ایستادگی ملت در مقابل مشکلات و سختیها
این هم که میبینید یک گوشه کشور ما- فرض کنید- جنگ واقع شد و دو سال هم هست و آن همه هم به ما و خودشان ضرر زدهاند، برای این [است] که یک دیوانهای پیدا کردهاند، یک نفر آدم که نفهمید چه میکند. الآن هم آن طوری که در روزنامهها بوده- من نمیدانم صحت و سقمش را- الآن هم میگویند که این آدم به واسطه اینکه شکست خورده و باید فرار کند، بنا دارد که مخازن خودشان را از بین ببرد و از این آدم بعید ندانید شما. اما اشخاص متفکر، اشخاص متوجه- فرض کنید- که همین دولتهای ابرقدرتی که ملتفت مسائل هستند، آنها هیچ وقت خودشان نمیآیند در میدان. آنها همیشه این حیوانات را وامیدارند که بریزند به جان هم اینها و از بین ببرند اینها را. و ما باید ایستادگی کنیم و این توجه را داشته باشیم که شما خیال نکنید که جنگ است و ما سختی جنگ داریم. آقا، شما هر کدامتان ادراک کرده باشید، این جنگی که در دنیا پیدا شد، جنگ ثانی، این جنگ دوم- جنگ اولش را هم من یادم هست، اما این جنگ دومی که بسیاری از شما یادتان هست- این جنگ با اینکه به ما هیچ ارتباط نداشت، ما داخل جنگ نبودیم، ما هیچی، کنار بودیم، در عین حال به واسطه همین جنگ، ایران قحطی شد؛ در ایران نان پیدا نمیشد، یک چیزی بود سیاه، مثل این عبای من سیاه بود، یک چیز این طور قلمبهای بود، میدادند مردم. یک دانه نان سنگکی شما در تهران پیدا نمیکردید. در قم که ما بودیم، تمام دکانها بسته شده بود و هیچ پیدا نمیشد. امروز بحمد الله، نعمت فراوان است. میگویید گرانی است، شما یک توجهی به سایر جاها بکنید. کجا گرانی نیست؟ قبول دارم که باید گرانی را جلویش را بگیرند. قبول دارم که باید زحمت بکشند. اما یک دولتی است که با تمام کوشش دارد زحمت میکشد و خدمت میکند. حالا یک دسته فاسق غرغر میکنند؛ برای اینکه حکومت دست آنها نیفتاده است و دست یک آدمهای صحیحی افتاده است. خوب، آنها حسابشان علی حده است. ملت ما که حسابش این نیست. ملت ما حسابش این است که ببینید که این دولت کارش موازین اسلامی دارد، میبیند دارد. البته اگر یک اعوجاجی هم پیدا بشود، مجلس رفع میکند. اگر اعوجاجی در مجلس هم پیدا بشود، شورای نگهبان دیگر اغماض نخواهد کرد.
بنا بر این، مشکلات جنگ که در دنیا اگر یک جایی واقع بشود، مردم، هم را میخورند. در ایران، با این مشکلات جنگ، ارز شما بالا رفته است؛ ارزی که در اول جنگ کم بوده است، حالا بهتر از آن وقت شده است؛ ارزی که در بین جنگ یک وقت پایین آمد، الآن بالا رفته است. و این دیگر چی است؟ برای این است که دولت ما یک دولت دانشمندی است و خدمت دارد میکند. سایر ارگانها هم همه خدمت دارند میکنند. البته در هر جا دو نفر آدم هم که پیش قاضی میروند، یکیشان ناراضی درمیآید و این حکم به عدل هم ناراضی درست میکند. اما این را نباید پای حساب آورد. ما باید توجه کنیم به اینکه گرفتاری در حال جنگ و انقلاب [است] خود انقلاب در هر جا واقع شده است، در بعضی جاها، بیشتر از چند میلیون آدم کشته شده در انقلابشان. اینجا انقلاب شده است. انقلاب هم البته ما ضایعات داشتیم، اما نه ضایعات انقلاب، کم بود ضایعات در اینجا. الآن هم بحمد الله، همه جا امن و امان است. یک جنگ بین یک دیوانه و عاقل هم در سرحدات هست. این هم که بیرونش کردند تمام شد و تمام میشود، ان شاء الله. باید هر کس که غر به گوشش میخوانند، جوابش را بدهد که آقا کجا کجا گرانی نیست؟ خوب، البته، یک مملکت این طوری است. اگر شما پیدا کردهای یک جایی که نعمت این طوری که الآن هست در ایران! البته یک چیزهایی که اساسی نیست، فرض کنید سیگار کم است. حالا هم که سیگار زیاد شده- فرض کنید- یک چیزهای تجملی نیست. شما تجملی را میخواهید چه کنید؟ تجملی همانها بود که آنها وارد میکردند و شما را اسیر میکردند، ارز شما را از بین میبردند. اما آنهایی که اساس زندگی است نان است و- نمیدانم- گوشت است و اینها هست. حالا گران است- من هم قبول دارم گران است- اما نباید ما وقتی که یک جنسی گران شد، در حالی که خوب بود اصلش به حسب قاعده دنیا، قحطی باشد؛ پیدا نشود- اصلًا گوشت، من خودم با این چشمهایم دیدم که یک اسبی که مرده بود، یک عده ریختند سرش و گوشتش را بردند. من خودم این را دیدم- امروز گوشت هست، منتها گران است. من هم قبول دارم، اما در صدد هستند که درست کنند. و من به شما نوید میدهم که ان شاء الله، کشور شما کشور صحیح خوب بشود، به شرط اینکه متعهد به اسلام باشید و متوجه باشید به اینکه خدای تبارک و تعالی عنایت به ما کرد. و ما حفظش باید بکنیم؛ ناشکری نکنید. من میترسم- خدای نخواسته- از اینکه اگر ناسپاسی خدای تبارک و تعالی از ما دید، با اینکه این همه نعمت به ما عنایت کرده است، اگر ناسپاسی ببیند- خدای نخواسته- عنایتش را کم بکند و ما تباه بشویم. شکر نعمت خدا بکنید. توجه به خدا داشته باشید. ان شاء الله، همه موفق خواهید شد و همه پیشبرد خواهید کرد و مملکت شما یک مملکت نمونه خواهد شد. و همهتان سلامت و سعادت داشته باشید.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته