اساس یک کشوری با اتحاد مردمش [محکم] میشود
آزادی یک کشوری باید مردم احساس کنند که ما آزادی میخواهیم، تنفر [داشته باشند] از اینکه ما در تحت رهبری و- نمیدانم- در تحت ذلت کشورهای دیگر باشیم برای شکممان. باید ملت این را احساس کند که ما عروسک خارجی را نمیخواهیم که به ما عروسک بدهید و ما خودمان را تسلیم کنیم. ما این زرق و برق خارجی که برایمان بیاید، نمیخواهیم. ما میخواهیم مستقل باشیم؛ خودمان درست کنیم. اگر این را ملت احساس کرد، هیچ وقت این آزادی و این استقلال را از دست نمیتواند بدهد، هیچ وقت بر آن طمع نمیکنند. همه طمعها [برای] این است که توجه کنند، این را با او دعوا بدهند؛ این قاضی را با آن قاضی، این حاکم را با آن حاکم، آن استاندار را با آن استاندار، مردم را با آنها، امام جمعهها را با مردم، مردم را با امام جمعهها، از این حرفها. اگر این مسائل پیش بیاید، بترسید که به زودی- خدای نخواسته- عنایات خدا از ما سلب بشود و ما برگردیم به همان حال فضاحتی که آن وقت بود، به حالی که جوانهای ما را میبردند تا بکلی تباه کنند، میبردند تا تمام حیثیت انسانی را از آنها بگیرند. و اگر ان شاء الله، همین طوری که شما بیدار هستید، همین طوری که توجه به مسائل دارید، همین طوری که توجه به امور الهی دارید، همین طوری که توجه دارید که دشمنهایتان کی هستند، توجه دارید که دوستهایتان کی هستند، اگر این طور پیش بروید، بدون اینکه جنگی باشد و بدون اینکه نزاعی باشد، کسی بر شما [غلبه] نمیکند.
" />