این اشکال وارد است به ما. اگر بنا بود که از اول، مثل سایر انقلاباتی که در دنیا واقع میشود، پشت سر انقلاب یک چند هزار از این فاسدها را در مراکز عام میآیند دار میزنند و آتش میزنند، تمام بشود قضیه؛ نمیگذارند که یک روزنامهای [منتشر] بشود، الّا آن روزنامهای که خودشان میخواهند. الآن انقلاب اکتبر «۳» که این قدر وقت از آن گذشته، باز روزنامهْ مردم ندارند؛ باز حزبی در کار نیست، یک حزب بیشتر نیست. اینها دارند برای آنها سینه میزنند! اگر در اینجا از یک حزب فاسد جلو بگیرند، میگویند آی شد یک حزبی؛ شد «رستاخیز». ما میخواهیم رستاخیز بشود.
ما یک حزب را، یا چند حزب را، که صحیح عمل میکنند میگذاریم عمل بکنند، و باقی همه را ممنوع اعلام میکنیم، و همه نوشتجاتی که اینها داشتهاند، و بر خلاف مسیر اسلام و مسیر مسلمین است، ما همه اینها را از بین خواهیم برد. ما بعد از اینکه فهماندیم به اینها که شماها دیکتاتور هستید، ما آزادیخواه بودیم و شما نگذاشتید، ما آزادی دادیم و شما نگذاشتید این آزادی باقی بماند، حالا که این طور شد، ما انقلابی با شما رفتار میکنیم. هر چه میخواهند روزنامههای خارج بنویسند، هر چه میخواهند توابع صهیونیسمها و امثال اینها هر چه دلشان میخواهد فریاد بزنند. اینها هم اگر چنانچه هر چه دلشان میخواهد توی خانههایشان بروند و فریاد بزنند؛ لکن بیرون دیگر نمیتوانند؛ اینها باید منزوی بشوند. بعد از این هم ما گرفتاری داریم، فردا قضیه رئیس جمهور است، همین بساط و همین خونریزی و اینها در قضیه مجلس شورا بدتر از این خواهد شد. دیگر خیلی بدتر از این خواهد شد. ما باید جلوی مفاسد را بگیریم، ما موظفیم از طرف اسلام که مصالح مسلمین را حفظ کنیم. همه موظفیم؛ همه ما موظفیم که مصالح اسلام را حفظ کنیم و این طوایف دارند مصالح اسلام را از بین میبرند.
بنا بر این، در کمال تاسف ما دیگر نمیتوانیم آن آزادی که قبلًا دادیم بدهیم؛ و نمیتوانیم بگذاریم این احزاب به کار خودشان و فسادهایی که داشتند میکردند و میکنند [ادامه] بدهند. مردیکه سرمایه داری که چه است- که من حالا نمیخواهم اسم کثیفش را ببرم- یک مردیکه سرمایه داری همه این غائلهها را ایجاد کرد، در آن چند روز پیش از این، و بعد هم حالا فرار کرد. ما نمیتوانیم مهلت بدهیم. شرعاً جایز نیست برای ما دیگر مهلت. تا آنجایی که ما میتوانستیم و خطا هم کردیم! و من تصدیق میکنم که خطا کردیم، هم ما خطا کردیم، هم دولت خطا کرد، هم شورای [انقلاب] خطا کرد؛ همه ما خطا کردیم. ما خیال میکردیم که ما با انسان سر و کار داریم، پس با انسانیت رفتار بکنیم، معلوم شد نه. ما با انسان سر و کار نداریم، ما با حیوانات درنده سر و کار داریم! نمیشود با حیوانات درنده ما ملایمت بکنیم، و نمیکنیم دیگر ملایمت.