شما برادران ارتشی، نیروهای دریایی که امروز اینجا تشریف آوردید، بعضیهایتان توجه داشته باشید که شما امروز لشکر پیغمبر اسلام هستید. لشکر امام زمان- ارواحنا فداه- هستید. الآن نظر دارد او به شماها، نامه اعمال شما به او عرضه میشود به حسب روایات، طوری باشد که نامهها وقتی عرضه میشود ایشان را متاثر نکند. نیروهای ما نیروهایی باشند که مردم را بخواهند هدایت کنند به انسانیت. فرق ما بین نیروی توحیدی و نیروی طاغوتی همین است؛ نیروی طاغوتی میخواست تو سر مردم بزند، از مردم فاصله میگرفت. توجه داشته باشید که هر چه قدرت پیدا کنید شما، به اندازه محمد رضا پیدا نمیکنید و حالا او در یک بستری خوابیده است که مرگ برای او عروسی است. دنیا این است! و آنهایی که اهل معرفت خدا هستند هر چه نزدیکتر به آن عالَم بشوند ابتهاجشان زیادتر میشود، کمالشان زیادتر میشود. کوشش کنید که ارتش اسلامی باشید، نیروی اسلامی باشید، نیرویی باشید که بخواهید با این نیروی خودتان اشخاصی هم که خلاف میکنند اینها را تربیت کنید، ضربه، ضربه تربیتی باشد؛ ضَرْبَهُ عَلِیٍّ یَوْمَ الْخَنْدَقِ افْضَلُ مِنْ عِبادَهِ الثَّقَلَیْن، این روایتی است از رسول اکرم. ضربه، یک ضربه بود، یک دست بالا بردن و فرود آوردن و یک نفر آدم را در «یوم الخندق» کشتن. البته از جهت سیاسی این ضربه، ضربهای بود که اسلام را از شرّ کفار نجات داد. ولی [مهمتر] از آن جهت، جهت معنویاش است. این دست بالا میرود و پایین میآید. یکوقت آدم خیال میکند منم که این کار را میکنم، من بودم که این کردم، من بودم که این جور کردم، این شیطان است. یکوقت این را قدرت خدا میداند، خودش را هیچ میداند، برای خودش چیزی قائل نیست، این دست را از خدا میداند، شمشیر را هم از خدا میداند.