چه شد که یکدفعه خدای تبارک و تعالی، به این ملت تفضّل فرمود و یکدفعه متحول شد؟ این جوانی که بنایش بر این بود که برود در مراکز فحشا، آمد در خیابان و مشغول جنگ شد. آن جوانهایی که به حسب نقشه آنها، باید آن مفسدهها را داشته باشند و آن مغزها را داشته باشند. یکدفعه متحول شد به یک مغزهای نورانی انسانی اسلامی. اگر نشده بود، نمیتوانست این ملت این قدرت بزرگ را، این قدرتهای شیطانی را در هم بشکند. اول این تحول در خود جمعیت پیدا شد، و به تدریج، این تحول که در جمعیت پیدا شد، رشد پیدا کرد، آن هم نه رشدی که به حسب موازین عادی باشد. به حسب موازین عادی، اگر یک جوانی آن طور تربیت شده است که از دانشگاه گرفته تا همه جا، این را به فساد کشیده بودند، باید اقلًا بیست سال طول بکشد تا بشود آن را از آن مغز غیر انسانی- غیر اسلامی متحول کرد به یک مغز انسانی. این چه بود که یک شبه کَانَّهُ آن تحول را پیش آورد و کمتر از یک سال، یک سال و نیم این مملکت را یکدفعه کرد یک موجودهای دیگری؟ از این موجوداتی که همه توجهشان به عیش و عشرت بود و همه توجهشان به مفاسد بود و همه نظرشان با تبلیغات بزرگی که کرده بودند، به ضد اسلام و به ضد روحانی بود، یکدفعه برگشت و یک طور دیگری شد؟ این با موازین عادی درست در نمیآید. آن یک دست الهی بود پشت سر این ملت و این تحول باعث این شد که باید همه بروند به شمیرانات و بین تهران و شمیران و آن بساط و آن عشرتکدهها، [اما] همه ترک کردند، آمدند در میدانها دنبال جانفشانی. شهوترانی متبدّل شد به جانفشانی در راه اسلام و راه کشور اسلامی.